جادو و کودکان

جادو و کودکان
جادو و کودکان
Anonim

به من بگو ، کدام یک از بچه ها اعتقادی به جادو ندارند؟ درست است - همه معتقدند. و اتفاقاً آنها کارهای درستی انجام می دهند ، زیرا حالت ایمان معجزه می کند. اگر بزرگسالان به یک افسانه اعتقاد داشته باشند ، و کاملاً با تمام وجود ، مطمئناً در دنیای فیزیکی تحقق می یابد. به عنوان مثال ، والنتین دیکول معتقد بود که پس از آسیب دیدگی شدید دوباره سالم خواهد بود و ایمان او را درمان کرد. انرژی ایمان ، انرژی قلب ، روح ، یک نیروی شفابخش بسیار قدرتمند است.

جادو و کودکان
جادو و کودکان

با احساس شکست در بزرگسالی ، تصمیم گرفتم دوباره کودک شوم. با کودکان بازی کنید ، خود این روند را تحسین کنید ، احساسات خود را آزادانه ابراز کنید ، و به عنوان یک خانم باحال ظاهر نشوید. من فقط اعتقاد داشتم که اکنون من و فرزندانم شریک مساوی هستیم و با بازی ، به یکدیگر یاد می دهیم. علاوه بر این ، در حالت لذت و آرامش. آنقدر با هم هماهنگ بودیم که به محض اینکه کسی "خودش را در هیاهوی احساسات" از دست داد فقط یک نگاه من باعث آرامش کودک شد. (پس بچه ها 6 ساله بودند).

یک کودک ، در یک خانواده متولد می شود ، از قبل آگاهانه اهداف و اهداف خود را می داند. و وظیفه والدین کمک به پرورش سرنوشت الهی او در کودک است. اگر والدین ، احساس مسیر کودک ، به تحقق او کمک می کنند ، کودک پر از انرژی ، قدرت ، اعتماد به نفس و در نتیجه شادی است. اگر کودک به برنامه هایی تحمیل شود که با وظایف وی مغایرت داشته باشد ، در این صورت او ضعیف ، دردناک ، ناپایدار ذهنی ، افسرده رشد می کند. یا سرکوب می تواند اعتراضی را برانگیزد ، و کودک به یک تخریبگر تهاجمی ، بسته ، وحشیانه تبدیل می شود. من اشکال تلفظ شده را شرح داده ام ، تغییرات زیادی وجود دارد ، اما ماهیت این است که یک کودک ، به دلیل "پوسته برنامه های والدین" ، نمی تواند وظیفه الهی خود را نشان دهد و در نتیجه ، رنج می برد. جسم ، روان و روح او رنج می برد.

والدین نیز در این نزدیکی رنج می برند ، زیرا آنها نمی دانند چه می كنند. جریان توهمات بیشتر و بیشتر تسخیر می شود و هرچه کودک بزرگتر باشد ، تغییر در جهان بینی او دشوارتر است. 4 سال - به عنوان یک سن جامد در نظر گرفته می شود و ساختارهای اساسی روان تشکیل می شود. در زیر قشر ، مفهوم ، وضعیت مادر در دوران بارداری ، احساسات ، افکار (تاریک یا روشن) او ، زایمان (جایی که او زایمان می کند ، چه کسی او را احاطه کرده است ، چگونه برای زایمان آماده شده است ، آنچه در هنگام تولد احساس می کند) برای همیشه ثبت شده

روند زایمان بسیار مهم است (جنین چگونه زایمان سریع ، طولانی یا طولانی دارد ، آیا مرد کوچک خودش سعی در خارج شدن از کانال باریک زایمان دارد ، یا آنها به او کمک می کنند - آنها سزارین می کنند) ، در نتیجه منجر به زوال می شود کودک را به برنامه انفعال ، سکون. چه کسی با این آفتاب کوچک روبرو شد: دستان مهربان یا پزشکی که با تماس مداوم زنان زایمان شکنجه می شود. چگونه مادر خود واکنش نشان داد - او خوشحال شد ، پر از غرور و قدرت شد ، کودک را در آغوش گرفت ، یا بیهوش شد ، با آمپول و رژیم های غذایی شکنجه شد.

آیا پدر در این نزدیکی بود ، از خانواده حمایت و حمایت می كرد ، چگونه در روند زایمان دخیل بود ، خواه از كودك حمایت كند یا به او عشق بورزد. ماه های اول زندگی - آیا مادری فرزند خود را تغذیه می کند؟ آیا او در حال برنامه رد است؟ آیا او اغلب در آغوشش است ، چند بار با او صحبت می کنند ، می خندند ، احساسات مثبت می دهند. جو در خانه چگونه است - والدین ، راحتی ، گرما ، عشق یا تنگ و گرفتگی پدر و مادر با هم در تضاد هستند. و بنابراین می توانید ادامه دهید و ادامه دهید.

والدین مشاجره کردند و کودک در این نزدیکی است ، مانند اسفنجی که احساسات منفی را جذب می کند. والدین قبلاً جبران کرده بودند ، مشاجره را فراموش کردند و مرد کوچک تا آخر عمر در زیر قشر این وضعیت را داشت. و اگر وضعیت تکرار شود - مشاجرات ، درگیری ها ، پیش بینی ناامید کننده است: ایمنی کودک کاهش می یابد ، احتمال بیماری افزایش می یابد ، عصبی به نظر می رسد ، خواب آشفته است ، ترس مکرر ، تمایل به بروز احساسات کم ، پرخاشگری ، افسردگی…

آنچه والدین در 3 سال اول زندگی خود قرار می دهند و وضعیت زندگی درون رحمی کودک (اگر والدین به گزینه سقط جنین فکر می کردند ، ممکن است یک برنامه رد ، بی فایده ظاهر شود) به علاوه فضای تولد کودک ، با چنین داده هایی ، کودک زندگی خود را سپری می کند - به راحتی ، با خوش بینی بر مشکلات غلبه می کند ، یا در تنش ، ترس ، اضطراب ، پنهان شدن از زندگی در هر پیچیدگی.

پارامترهای اصلی شکل گیری هوش ، احساسات ، بدن فیزیکی تا 7 سال گذاشته شده است.بدون دلیل ، تا همین اواخر ، کودکان از 7 سالگی به مدرسه می رفتند ، همانطور که معلمان تجربی آمدند ، از 6 سالگی به مدرسه رفتند تا عدم کفایت خود را در حل مشکلات پرورش کودکان هزاره 3 توجیه کنند.

کودک تا 10 سالگی "به یاد می آورد" چه کسی باید در این زندگی تبدیل شود: او این نوع فعالیت ها را انجام می دهد ، به همین موضوعات علاقه مند است ، در آنها بیشترین نبوغ و مهارت را نشان می دهد. در کمال تعجب مادر و پدر ، او می تواند مانند یک حرفه ای در مورد این موضوعات صحبت کند. و اگر والدین رعایت کنند ، قطعاً توانایی ها ، استعدادهای کودک خود را در یک موضوع خاص مشاهده می کنند. اگر تمایلات زیادی وجود داشته باشد ، این عالی است ، زیرا از شخصیت همه کاره کودک ، از غنای انتخاب صحبت می کند. پس از 10 سال ، "نوعی پاک کردن و برابری" وجود دارد ، جامعه شرایط را برای این روند غم انگیز فراهم می کند ، و کودک خود را تسلیم ناخودآگاه جمعی می کند تا در جمعیتی از نوع خودش حل شود (تغییرات جدی هورمونی مناسب است - بلوغ).

توصیه شده: