در زندگی هر خانواده لحظه ای فرا می رسد که کودک دیگر خود را چنین نمی داند و می خواهد والدین این واقعیت را تشخیص دهند. اعتماد به نفس بسیار خوب است ، اما متقاعد کردن یک مادر در حق خود برای بزرگسال شدن نامیده می شود بسیار دشوار است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
قبل از دفاع از حق خود در "بزرگسالی" ، رابطه خود را با مادر خود تجزیه و تحلیل کنید. آیا فکر می کنید که او باید از شما مراقبت کند ، در شرایط دشوار کمک کند ، مسئول سازماندهی خود و زندگی شما به تنهایی باشد؟ اگر حداقل به یکی از این س questionsال ها پاسخ مثبت داده باشید ، ادعاهای شما در مورد استقلال یادآور هوی و هوس کودکی است که اگرچه با مادرش مشاجره می کند ، اما در اعماق وجود خود معتقد است که او فرزانه تر است و با گذشت زمان همه چیز را خودش حل و فصل خواهد کرد. شما از نظر روانشناسی آماده نیستید که مسئولیت زندگی خود را بپذیرید ، همانطور که برای یک بزرگسال معمول است.
گام 2
نحوه برقراری ارتباط با مادر خود را تجزیه و تحلیل کنید ، به ویژه نحوه عملکرد خود را در شرایط درگیری. اگر تمایل به آزردگی دارید ، عصبانیت و رسوائی به پا می کنید ، کاری را انجام دهید که "مادر شما" باشد - شما سبک ارتباطی معمول کودک را انتخاب می کنید. یک فرد بزرگسال سعی می کند با آرامش گفت وگو را انجام دهد و بی گناهی خود را با کمک استدلال های قوی ثابت کند و همچنین سعی می کند تا صحبت کننده و انگیزه های رفتار او را درک کند. سعی کنید از این طریق با مادر خود ارتباط برقرار کنید و پذیرفتن جدی بودن موقعیت شما برای او راحت تر خواهد بود.
مرحله 3
جنبه مادی رابطه خود را تحلیل کنید. بسیاری از والدین فقط در صورتی که فرزندشان درآمد پایدار خود را داشته باشد ، آمادگی دارند که او را مستقل تشخیص دهند. اگر می توانید کاملاً از نظر مالی حمایت کنید ، یعنی هزینه غذا و لباس خود را بپردازید ، مسکن شخصی خود (البته اجاره ای) داشته باشید ، خودتان برای تحصیلات خود پول دربیاورید و قادر به پرداخت هزینه سرگرمی خود نیز باشید - شما می توانید خود را یک فرد مستقل بزرگسال بدانید. و ، به احتمال زیاد ، مادر با شما موافقت می کند.
مرحله 4
این اتفاق می افتد که مادری آماده نیست که حق استقلال و "بزرگسالی" دختر یا پسرش را به رسمیت بشناسد ، حتی اگر همه شرایط فوق وجود داشته باشد. در این حالت ، شما با دستکاری والدین روبرو هستید. متأسفانه عادت دستکاری عزیزان از جمله فرزندان آنها امری غیرمعمول نیست. دلیل این امر ممکن است عدم توجه کافی به مادر شما و همچنین ترس او از از دست دادن کنترل زندگی یک کودک بالغ باشد.
مرحله 5
دستکاری والدین باعث می شود کودک احساس گناه کند. بسیاری از آنها با عباراتی مانند "من زندگی شخصی خود (شغل ، تحصیل و غیره) را فدای تو کردم اما تو …" یا "شما اصلا فکر نمی کنید که من از سلامتی ضعیفی برخوردار هستم (اعصاب خرد شده ، مستمری کوچک ، و غیره.) … ". اگر مرتباً عباراتی از این دست را از زبان مادر می شنوید ، بدانید که او از این طریق در تلاش است شما را دستکاری کند. متوقف کردن دستکاری ، به ویژه فرزندپروری آسان نیست ، اما می توانید سعی کنید این کار را انجام دهید.
مرحله 6
سعی کنید درک کنید چه چیزی مادر شما را به دستکاری سوق می دهد. شاید این فقط یک عادت باشد ، شاید ترس از دست دادن کنترل وضعیت ، اعتماد به نفس ، چیز دیگری. درک کنید ، مادر این کار را "از روی آسیب" انجام نمی دهد ، او فقط سعی در حل مشکلات داخلی خود دارد.
مرحله 7
احساس بزرگسالی کنید ، نه کودک. شاید حتی از مادر بالغ تر باشد. سعی کنید از نقاط ضعف او ابراز تاسف کنید ، ارزیابی های او را به دل نگیرید و صبور باشید ، و اجازه ندهید که گفتگو به یک درگیری دیگر تبدیل شود.
مرحله 8
برای مشکلات مادر ابراز همدردی کنید ، به او ترحم کنید ، به او کمک کنید باور کند که شما او را دقیقاً مانند آنچه دوست دارید دوست دارید.
مرحله 9
اجازه ندهید مادرتان به فضای شخصی شما حمله کند: او نیازی به دانستن جزئیات زندگی شخصی و صمیمی شما ، پیچیدگی های روابط شما با دوستان ندارد.مرزهای ارتباط را مشخص کنید: به طوری که مادر این فکر را ندارد که مثلاً در نیمه شب با شما تماس بگیرد ، خودتان او را ترجیحاً منظم صدا کنید.
مرحله 10
وقت را با هم بگذرانید. اوقات فراغت مشترک خود را به آنچه برای مادرتان جالب است اختصاص دهید ، از سرگرمی های او حمایت کنید. فراموش نکنید که کمک خود را ارائه دهید و صمیمانه از هدایا و توجهات او لذت ببرید.