شناخته شده است که مردان برای آزادی شخصی خود ارزش قائل هستند و بنابراین عجله ای برای ازدواج ندارند. غالباً ، بعضی از آنها چنان از سبک زندگی آزاد لذت می برند که حتی با ملاقات با دختری مناسب نقش همسر ، عجله ای برای خواستگاری وی ندارند.
دلایلی که مرد عجله ای برای ازدواج ندارد
سوالی پیش می آید که بسیاری از دختران را به خود علاقه مند می کند: "چه زمانی مرد تصمیم می گیرد که زمان ازدواج او فرا رسیده باشد؟" البته ، در این حالت ، رفتار یک مرد به مدل خانواده ای که اتخاذ کرده است ، به تربیت ، سبک زندگی ، جهان بینی ، ارزش ها و سایر عوامل بستگی دارد.
مردان می فهمند که ازدواج یک تغییر جدی است ، آغاز زندگی خانوادگی ، جایی که اکنون او باید نقش جدیدی به عنوان همسر ، محافظ ، نان آور خانواده بازی کند. بسیاری از مسئولیت ها بوجود می آیند ، مسئولیت به عهده او است ، محدودیت ها و قوانین جدید ظاهر می شود.
برخی از مردان از این شرایط دلسرد شده اند ، و بنابراین ترجیح می دهند در یک ازدواج به اصطلاح "مدنی" زندگی کنند ، زیرا می فهمند که در یک حالت شدید ، می توانند بدون عواقب جدی رابطه خود را با یک دختر پایان دهند. مردان می دانند که با ثبت ازدواج رسمی بعید است در صورت خرابی ازدواج در مورد تقسیم اموال ، پرداخت نفقه و سایر رویه های ناخوشایند تصمیم بگیرند.
بنابراین ، مردی که از عروس خود خواستگاری رسمی کرده است ، بر اهداف جدی او تأکید می کند. او متوجه می شود دختری که اکنون با او است سزاوار مقام همسرش است ، او آماده است که تمام زندگی خود را با او سپری کند.
عقیده ای وجود دارد که وقتی دختری به عروسی اصرار می کند و استدلال هایی از قبیل "تو مرا دوست داری ، باید ازدواج کنیم" می دهد ، پس از آن مرد فقط می شنود "من آخرین دختر تو در جهان هستم ، به جز من هیچکس دیگر".
دلایلی که باعث می شود مرد به ازدواج فکر کند
ملاقات با دختری مناسب برای نقش یک زن ، که زندگی او را با او ارتباط برقرار می کند ، بر خلاف شرکای قبلی خود ، او همچنین به فکر ایجاد خانواده است. اعتماد به نفس این مرد که دوست دخترش برای او همسر و مادر فرزندان شگفت انگیزی خواهد بود ، باعث می شود که با او ازدواج کند. یک مرد عاشق ، ترس از دست دادن محبوب خود ، تصمیم می گیرد از او خواستگاری کند. در برخی موارد ، مردی دختری را خواستگاری می کند که به طور تصادفی از او باردار می شود.
تا یک زمان خاص ، یک مرد استقلال خود را ارزیابی می کند ، اما با گذشت زمان متوجه می شود که فاقد ثبات ، گرما ، راحتی ، ثبات است. البته ، یک مرد می فهمد که وقت آن رسیده که وقتی به بچه ها ، به راحتی خانه فکر می کند ، ازدواج کند. در مواردی که متوجه می شود سرگرمی قبلی به ویژه سرگرمی ، تغییر شریک زندگی ، روابط زودگذر و موارد دیگر به او لذت نمی بخشد.
به عنوان یک قاعده ، اکثر مردان پس از نمونه بارزی از دوستان صمیمی خود که تصمیم به ازدواج گرفتند ، به فکر ازدواج می افتند. او به دیدار دوستان متاهل خود می آید و می فهمد که ازدواج تله ای نیست که توسط زنی برپا شده باشد که ازدواج به خودی خود هدف باشد.