بعضی اوقات مادر چیزی را مجاز می داند ، و پدر نیز این کار را منع می کند ، یا کودک مجاز به انجام آنچه قبلاً مجاز بود نیست. هنگامی که کودک برای تمیز کردن اتاق بزرگ است و برای پیاده روی مستقل کوچک است ، ممکن است یک گزینه باشد. استانداردهای دوگانه در آموزش چه تاثیری بر کودکان دارد؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
کودک بزرگ می شود و به عنوان یک بازیگر عمل می کند ، خصوصاً اگر اختلاف در روابط ، نیازها و رویکردهای تربیتی نه با والدین بلکه بین نسل ها رخ دهد. پس دیگر نیازی به گوش دادن به مادر و پدر نیست ، شما می توانید منتظر مادربزرگ باشید (اگر او در یک خانه یا یک خانه نزدیک زندگی کند بسیار خوب است) و او همه چیز را حل خواهد کرد.
گام 2
نسل قدیمی نمی فهمد که ناخودآگاه اقتدار والدین جوان را تضعیف می کند. بنابراین ، نسل جوان باید با والدین و مادربزرگهای خود پافشاری کند ، زیرا کودک شما را ناز می کند و شما باید اشتباهات آموزشی را آموزش دهید و اصلاح کنید.
مرحله 3
با این حال ، با وجود همه این خویشاوندان مجاز ، یک کودک شیرین و مطیع برای مدت طولانی نمی ماند. کودک شروع به آزمایش می کند ، و به دنبال مرزهای مجاز است. بنابراین ، به زودی کودک و مادربزرگ های شما بیش از حد هیجان زده می شوند و موارد غیرممکن را از آنها می خواهند.
مرحله 4
نبود دست محکم کودک را می ترساند ، او را بی نظم می کند. بنابراین ، مادربزرگ ها وقتی می بینند کودک دائماً هیستری می کند ، آن را به والدین می دهند و آنها را به خرابکاری کودک متهم می کنند.
مرحله 5
بنابراین ، اکیداً توصیه می شود که به همان روشها و الزامات تربیتی کودک پایبند باشید ، و در انتخاب مجازات یا پاداش برای یک عمل خاص با یکدیگر مشورت کنید ، به طوری که کودک متوجه شود اگر پدر منع کند ، مادر طرف او را می گیرد و مطالبه آنچه او می خواهد بی فایده خواهد بود.
مرحله 6
همچنین ، شما نمی توانید کودک را با "اشخاص ثالث" بترسانید - یک پرستار با تزریق ، یک عموی بد ، یک "باباایکا". به نظر می رسد که در صورت نیاز از کودک در برابر آنها محافظت نخواهید کرد؟ و دوم نیز دستکاری است ، اما از طرف شما ، یعنی اینگونه است که خود شما چنین رفتاری را به کودک خود یاد می دهید. تربیت فرزندان یک فرایند بسیار دشوار است ، گذر از آن بدون اشتباه غیرممکن است ، با این حال ، تعداد آنها را می توان تا حد ممکن کاهش داد.