چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم

چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم
چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم

تصویری: چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم

تصویری: چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم
تصویری: how to train the talent child/چگونه کودکان درس خوان تربیت کنیم/تربیت کودکان درس خوان 2024, ممکن است
Anonim

در عصر رقابت مداوم ، پرورش شخصیت قوی و با اعتماد به نفس در کودک بسیار مهم است. اما پرورش مسئولیت ، ابتکار و نظم در او کافی نیست - برای رشد کودک به عنوان رهبر نیاز به موارد بیشتری است.

چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم
چگونه یک رهبر کودک تربیت کنیم

توسط رهبر درک صحیح نه تنها فردی که دارای مهارت های مدیریتی است ، مانند برنامه ریزی زمان ، دستیابی به اهداف و تمایل به انجام وظایف دشوار ، درست است - این مهارت ها به تنهایی صاحب آنها را به عنوان رهبر نمی دانند. برای شفافیت: استیو جابز ، هنری فورد یا مایکل جکسون - هر یک از آنها در زمینه خود یک رهبر محسوب می شوند. شاید آنها بسیار منظم ، با میزان مسئولیت بالا ، و حتی ممکن است هر روز صبح تمرین کنند. اما باید اعتراف کنید که این چیزی نیست که آنها را به رهبران خود تبدیل کرده است. یا بهتر بگوییم ، نه تنها همین.

اگر شخصی بداند که می خواهد از زندگی به چه چیزی برسد ، چه کسی خود را در طولانی مدت در آن می بیند و برنامه ای برای رسیدن به این هدف دارد ، در این صورت با درجه بالایی از احتمال این شخص رهبر زندگی او خواهد شد. و او خودش از قبل برای خودش مهم تر تعیین خواهد کرد: انضباط یا انعطاف پذیری آهنین ، عزم غیرقابل انکار یا آرامش سلطنتی ، توانایی تفویض اختیار یا بهره وری خودش.

یکی دیگر از ویژگی های مهم رهبر ، بلوغ روانشناختی است. به عنوان مثال ، چنین فردی برخلاف کودک نابالغ ، به دنبال راهی برای برون رفت از هر شرایطی است و باید آن را پیدا کند ، زیرا محدود به قوانین و نوعی سیستم نیست. آموزش دقیق این کیفیت در کودک بسیار مهم است ، اما بلافاصله توضیح دهید که از مسیر "بالای سر" فقط در شدیدترین موارد استفاده شود یا به طور کلی از آن اجتناب شود. زیرا صداقت و نجابت عوامل محدود کننده ای نیستند.

یک رهبر انسانی همیشه یک رهبر نیست. بازیکنان تیم خطی اغلب رهبر هستند ، زیرا مهمترین چیز برای آنها نتیجه است ، نه تأیید خود. اگر یک رهبر بتواند به خوبی درک کند که این مرحله برای چه کاری انجام می شود و مرحله بعدی چه خواهد بود ، ممکن است یک طبقه در دفتر کار خود را تمیز کند یا هر کار دیگری "غیر معتبر" انجام دهد.

به نظر می رسد که کاملاً هر شخصی می تواند رهبر باشد ، صرف نظر از حرفه. هنرمندی که از ویژگی های خاصی برخوردار باشد و پیروان خود را با قضاوت ها یا کشف های خلاقانه خود آلوده کند ، می تواند به راحتی یک رهبر قلمداد شود ، اما نمی توان هر مدیر یک شرکت را رهبر معرفی کرد.

از یک طرف ، از همه موارد بالا ، نتیجه می شود که برای آموزش یک رهبر کارایی نخواهد داشت ، زیرا توسعه خود سازماندهی ، توانایی های گفتاری و اراده آهن به هیچ وجه تضمین نمی کند که در آینده فرزند شما قادر خواهد بود به دیگران القا کند تا از او پیروی کنند.

در همان زمان ، نتیجه گیری دوم به دنبال دارد: کودکی که می خواهد خواسته های خود را محقق کند و می داند چگونه می تواند رهبر شود. و فقط می توان به این کیفیت در توسعه آن کمک کرد:

  • از کودک س askال کنید که چه می خواهد ، و در صورت امکان ، به نظرات او گوش دهید ، آنها را هنگام تصمیم گیری در نظر بگیرید. س questionsالات منظم "شما چه می خواهید" به کودک کمک می کند خواسته های خود را درک کند ، بتواند آنها را تنظیم کند.
  • همراه با کودک ، متوجه شوید که آرزوها هدف ایجاد ، و نه تخریب است. بزرگسالان به راحتی می فهمند که رنگ آمیزی و پاره شدن کاغذ دیواری ایده بدی است و چسباندن کتاب پاره شده ایده خوبی است. کودک ناخودآگاه این را نیز می فهمد و به خودی خود نمی خواهد تخریب کند ، اما اگر هنوز این اتفاق می افتد اغلب ، والدین قبل از هر چیز باید به خود توجه کنند. به احتمال زیاد آنها کسانی هستند که در رفتار خود نوعی ایده های مخرب دارند.
  • با کودک صحبت کنید و انگیزه های رفتاری او را بشنوید. اغلب اتفاق می افتد که کودک هدف خوبی را دنبال می کند ، اما نمی داند چگونه با انجام کار درست به آن برسد. به عنوان مثال ، او یک اسباب بازی زیبا را از کودک دیگری سرقت کرد ، اما فقط برای اینکه آن را به خواهرش بدهد. در این حالت ، مهم است که به کودک توضیح دهیم که میل او بسیار خوب است ، فقط راه تحقق این امر نیست.برای او توضیح دهید و به راه های دیگر برای یافتن راه حل کمک کنید ، اما کورکورانه او را به خاطر هر تخلف سرزنش نکنید. اگر دائماً كودكی را به خاطر همه چیز تنبیه می كنید ، به سرعت او هر خواسته ای را در خود فرو می نشاند.
  • کودک را بخاطر حرکت در جهت تحقق خواسته های خود ستایش کنید. اگر کودکی چیزی می خواهد ، بگذارید امتحان کند ، حتی اگر بار اول یا دهم موفق نشود. فقط به این ترتیب اصل "هدف را می بینم - هیچ مانعی نمی بینم" گذاشته شده است. و فقط از این طریق خصوصیات رهبری بوجود می آید: وقتی کودک در خواسته ها متوقف نمی شود ، بلکه فرصت می یابد به سمت او حرکت کند. در اینجا مهم است که کودک با آزمون و خطا به سمت هدف حرکت کند - به لطف این ، او یاد خواهد گرفت که بین عمل خود ، نتایج به دست آمده و عواقب آن ارتباط برقرار کند. فرض کنید پدر یا مادری برای یک ژاکت جدید که کودک واقعاً می خواست پول داده باشد. اما او این پول را صرف سرگرمی کرد. پرسیدن دوباره کاری بی فایده است ، اکنون فقط ماه آینده به او پول داده می شود ، بنابراین او مجبور است بدون ژاکت کش را تحمل کند. بنابراین کودک نه تنها آرزو کردن چیزی را یاد می گیرد ، بلکه با رویکردی مسئولانه به اجرای طرح می پردازد یا راه های دیگری برای دستیابی به آن (مثلاً با کسب پول لازم) ارائه می دهد.

توصیه شده: