هنگامی که یک زن ازدواج می کند ، انتظار دارد که او و همسرش یک خانواده صمیمی و صمیمی داشته باشند. بدبختانه، موضوع همیشه اینطور نیست. عصبی بودن ، اختلاف در روابط همسران توسط مادر شوهر بوجود می آید. بله ، مادرانی هستند که نمی توانند با این عقیده کنار بیایند که پسران پرستش خود از کنترل و کنترل والدین خارج شده اند. مادر سعی می کند هر مرحله از پسرش را کنترل کند ، مرتباً چند بار در روز با ویزیت چک یا تماس می آید و خواستار تهیه گزارش است. طبیعتاً این برای همسر بسیار ناراحت کننده است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
می توانید نارضایتی ، تحریک خود را درک کنید. با این وجود ، از مشاجره ، رسوائی ، به خصوص اولتیماتوم ها خودداری کنید: "یا من ، یا او". فراموش نکنید که در حال حاضر برای شوهر شما بسیار دشوار است ، زیرا او به معنای واقعی کلمه بین دو آتش سوزی قرار داشت.
گام 2
سعی نکنید از دیدن مادرش جلوگیری کنید ، این فقط وضعیت را بدتر می کند. تقریباً مطمئناً ، در نظر همسر ، اقوام و آشنایان خود ، عصبانی ، بی احساس ، حسود ، خودخواه به نظر خواهید رسید (مطمئن باشید مادر شوهر برای این کار از وقت و تلاش خود صرف نظر نخواهد کرد).
مرحله 3
در عوض ، سعی کنید با همسرتان گفتگوی جدی داشته باشید. لحظه مناسب را برای این کار انتخاب کنید و مکالمه را با لحنی آرام و منطقی انجام دهید. به هیچ وجه مادرشوهر خود را سرزنش نکنید ، از عباراتی مانند: "اگر فقط می دانستید مادرتان چگونه مرا گرفت!" استفاده نکنید. پس از آن ، شوهر به دلیل اصولی محض شروع به یادآوری می کند که مادر شوهرش چند بار او را عصبانی کرده است. و مکالمه با انتقال شخصی و رسوایی پایان می یابد.
مرحله 4
در عوض ، بلافاصله روشن کنید: "من می فهمم ، او مادر شماست ، نگران شما است ، می خواهد همه چیز خوب باشد." و بعد از آن به اصل مطلب بروید: "اما عزیزم ، تو دیگر پسر نیستی! شما یک فرد بالغ ، مستقل ، رئیس خانواده هستید. ما باید به نوعی برای او روشن کنیم که نمی توان مانند یک کودک درمانده با شما رفتار کرد. " با این رویکرد ، شوهر حرفهای شما را با آرامش بیشتری می گیرد. علاوه بر این ، او احتمالاً بیش از یک بار فکر کرده است که چگونه می تواند از این مراقبت های خفقان آور مادر جلوگیری کند.
مرحله 5
با هم در نظر بگیرید که چگونه ، به هر بهانه معقول و منطقی ، دیدارهای شوهر با مادر خود را به حداقل معقول کاهش می دهد. این گاهی اوقات بسیار دشوار است ، زیرا برخی از مادران مادران یا شروع به فشار بر روی ترحم می کنند (آنها می گویند ، این سرنوشت همه مادران است ، بزرگ شده و دیگر نیازی به آنها نیست) ، یا پسرشان را به خاطر ناسپاسی ، خودخواهی سرزنش می کنند (من به دنیا آوردم به شما ، شما را بزرگ کرده ، و اکنون شما به مادر خود تف می کنید ، همسرت اول است) با این حال ، انجام این کار کاملاً ضروری است. می توانید به عنوان مثال به اشتغال زیاد شوهرتان در محل کار خود اشاره کنید. اما فقط به خاطر سلامتی ضعیف او نیست: پس قطعاً از شر مادر شوهر خلاص نخواهید شد.