تعداد زیادی از طلاق های امروز به خوبی در مورد تحقیر ارزش های خانواده صحبت می کند. شاید نهاد خانواده رو به زوال است. و در پشت این می توان فقط باکانیالیا و هرج و مرج اجتماعی را پیش بینی کرد. اما مشکل در حال حل است!
اولین بار نیست که نهاد خانواده دچار بحران می شود. آمار چیزهای سرسختانه ای است. بر اساس داده های وی ، نیمی از ازدواج ها از هم پاشیده است. ناامیدکننده است که این روند برای روسیه آشنا می شود.
به نظر می رسد که یک فرد خودکفا است. و چرا باید خودش را با اعضای خانه سنگین کند؟! اما با آزمایش زمان ، و این بهترین آزمایش است ، خانواده ای که همه در آن راحت ، گرم و قابل اعتماد هستند. پس خانواده چیست؟ دسته ای از افراد که با یک رابطه ژنتیکی متحد شده اند؟ یا شاید این یک پروژه تجاری موفق است؟ یا فرار از تنهایی؟
البته همه موارد فوق ممکن است ریشه اصلی داشته باشد ، اما این کافی نیست که خانواده نامیده شود ، بلکه برای طول عمر مرفه آن کافی نیست.
برای اینکه در برابر مشکلات روزمره ، سختی ها ، خراش ها آسیب ناپذیر شوید ، به یک اسکلت ، پایه و اساس محکم نیاز دارید ، که در اطراف آن یک روبنا به شکل راحتی ، رفاه و نشاط وجود خواهد داشت.
غالباً ، یک خانواده به ظاهر کاملاً خوشبخت ، که در غم و اندوه به شکل ، مثلاً از دست دادن یک کودک عزیز قرار دارد ، از هم می پاشد. به نظر می رسد که این بدبختی باید همسران را متحد کند ، از آنها حمایت مشترک کند و آنها مخفیانه یا آشکارا یکدیگر را به خاطر مرگ کودک سرزنش می کنند. از این طریق ، نفرت بوجود می آید و در پایان ، آنها از هم جدا می شوند.
یا به عنوان مثال ، یکی از همسران نردبان شغلی را در پیش می گیرد و متکبر ، حمایت ارزشمندی را که در روند تبدیل شدن به نیمه دوم خود ، تنها گذاشتن او فراموش می کند ، و سپس به راحتی ترک می کند. شایع ترین علت فروپاشی خانواده ، میل جنسی ضعیف است. و این به طور کلی خیانت مکرر و از بین رفتن علاقه به یک شریک جنسی به دنبال دارد. در حال حاضر از طلاق های متعدد و ازدواج افراد مشهور خسته شده است.
بنابراین ، تعداد کمی از آنها می توانند از طول عمر خانواده سربلند باشند. همسران مانند کفش های فرسوده تغییر می کنند ، همه اینها را با شور و شوق ناگهانی ، اختلافات خلاقانه ، عدم اجماع پوشش می دهند. در واقع ، این به دلیل اقتدار کم ارزش های خانوادگی ، دنبال مد برای رسوائی ها ، دعواهای خانوادگی (و محبوبیت از این طریق فقط افزایش می یابد!) ، و گاهی اوقات فقط کودکانه بودن و بی ادبی معمولی است ، ضرب در غیرمسئولیت. نتیجه یک ازدواج جدید است و با آن امید بیهوده ای برای خوشبختی است.
برای جلوگیری از همه اینها ، ایجاد یک خانواده "در زیر قفل های خانواده" ، احساس ماهی بودن در آب در آن ، یافتن "خود" ، نه یک فرد "غریبه" - یک و تنها برای زندگی مهم است. اینکه آیا انجام این کار آسان است ، این س questionال ایجاد می شود. البته که نه. و گاهی غیرممکن به نظر می رسد. و به احتمال زیاد ، قبل از این اتفاق اشتباهات زیادی انجام خواهد شد. اما شما باید نگاه کنید! در غیر این صورت خانواده های ناراضی بیشتری وجود خواهند داشت و افراد ناراضی در آنها بیشتر خواهند شد. اگر حتی در پایان سفر زندگی ، با این وجود خانواده ای ایجاد می شود که هر شخصی آرزوی آن را دارد ، زندگی بیهوده زندگی نشده است و شما در نهایت می توانید از برقراری ارتباط با عزیز خود لذت ببرید.
مردن در یک روز و در همان بستر (جایی برای پاتوس وجود ندارد!) پاداش بزرگی است!