والدین ، با دیدن یک نوزاد زیبا به اولین مدرسه ، امیدوارند که او با موفقیت درس بخواند ، به راحتی از پس بار آن برآید ، تکالیف خود را انجام دهد و در جلسات والدین فقط باید قدردانی کنند که یک کودک زیبا را پرورش داده اند و مداحی های خطاب به او … با این حال ، بیشتر اوقات ، واقعیت دور از امید و آرزو است.
برای هر کودکی ، آغاز زندگی در مدرسه یک فشار بزرگ است. محیط عادت نکردن ، نظم و انضباط دقیق ، بارهای فشرده منظم - بعد از آزادی کودکی ، این امر می تواند کودک را به طور ناگهانی و برای همیشه از مدرسه و به طور کلی از تمایل به تحصیل دور کند.
والدین مسئول ، که اکثریت آنها ، که به رشد و سلامت کودک خود اهمیت می دهند ، درک می کنند که زمانهایی که امکان آمدن به کلاس اول بدون آمادگی وجود دارد ، با اطمینان کامل از اینکه آنها به خواندن و شمردن یاد می دهند ، گذشته است و برنخواهم گشت
روشن است که کودک باید دانش لازم برای مدرسه را داشته باشد: حداقل شمردن به صد و خواندن با هجاها حداقل است ، در غیر این صورت او به طور خودکار در گروه کسانی قرار می گیرد که از نظر عملکرد تحصیلی سیستم را می بندند ، این بدان معنی است اولاً ، او مجبور خواهد شد که مقابله کند ، ثانیاً ، کودک بلافاصله در وضعیت عقب مانده قرار می گیرد ، و این از نظر روانی به شدت آسیب زا است. بعلاوه ، دستیابی به آن همیشه بسیار دشوار است و طبق تجربه ، تعداد بسیار کمی از افراد موفق می شوند.
چوب و قلاب می نویسند ، البته ، اما نه برای مدت طولانی. پانزده - بیست سال پیش ، هنگامی که آنها در حال آزمایش روی کودکان با قدرت و اصلی بودند ، در پایان سه ماهه اول ، اولین دانش آموزان نقد کتاب هایی را که خوانده بودند نوشتند و نقاشی هایی از عملکرد خود را به آنها پیوست کردند. و در کلاس دوم معادلات را با x حل کردند.
از آن زمان ، مدرسه نظر خود را در جاهایی تغییر داده است ، كودكانی كه در اثر ورزش بینایی خود را از دست داده اند بزرگ شده و لنز می گذارند ، اما برنامه درسی مدرسه هنوز پیچیده است و مستلزم سخت کوشی ، توجه ، نظم و نظم است.
و در اینجا نمی توان توجه و کمک والدین را بیش از حد ارزیابی کرد. در بیشتر موارد ، والدین در حال حاضر کاملاً مشغول هستند ، کارشان را می کنند ، درآمد کسب می کنند. اگر كودكی در مدرسه ابتدایی مورد توجه قرار نگیرد ، از طریق رعایت برنامه و انجام منظم وظایف كنترل نشود ، تحت مراقبت از مادربزرگ های بسیار وفادار یا پرستار بچه های غیرمسئول قرار گیرد - خیلی زود مشكلات خودشان را احساس می كنند.
کاری که کودک می تواند خودش انجام دهد ، باید خودش هم انجام دهد. آویختن بر روی آن و کنترل هر حرکتی ، یا حتی بدتر ، انجام آن برای آن ، بنابراین به همان سرعتی ، در هر صورت غیرممکن است.
اما اینکه کودک را به خاطر از دست دادن چیزی سرزنش کنید ، نمی فهمید ، وقت ندارید ، با چیزی کنار نمی اید - یک اشتباه. همیشه ، تحت هر شرایطی ، کودک باید بداند و احساس کند شما در کنار او هستید ، که می تواند روی کمک و پشتیبانی حساب کند. نه برای تنبیه ، نه برای سرزنش ، بلکه برای جستجوی علت شکست و راه های حل مشکل ، برای کمک.
همیشه کمک در مواقع لزوم ، دستور اصلی است. نه مقایسه کردن با همکلاسی های موفق تر یا کودکان بزرگتر ، مجازات نکردن آنچه که با اشتباه انجام شده است ، نه اینکه خودتان به جای کودک به خاطر نمره خوب این کار را انجام دهید - این قوانین ساده ای است که اغلب توسط والدین نقض می شود.
کمک چیست؟ اگر شکافی در دانش یافت شد ، به مبحث برگردید ، درک کنید ، توضیح دهید ، کنترل کنید ، مطمئن شوید که چیزی یاد گرفته اید که بدون آن حرکت ادامه ندارد. اگر وقت ندارید ، حوصله کافی یا توانایی توضیح مطالب را ندارید - یک معلم خصوصی استخدام کنید ، در مورد دروس اضافی با معلم موافقت کنید. اما نباید لحظه ای را فراموش کرد که فرد یاد نگرفته و سوtood تفاهم مانند گلوله برفی شروع به جمع شدن می کند ، موفقیت تحصیلی کودک ، اعتماد به نفس او را به نقاط قوت ، هوش و توانایی هایش دفن می کند.
در این مرحله اولیه ، والدین با توجه ممکن است با این واقعیت روبرو شوند که نه تنبلی یا کندی باعث موفقیت کودک در مدرسه می شود ، بلکه مشکلات عینی مرتبط با ویژگی ها یا حتی سلامتی است.
یک ویژگی ممکن است این باشد که کودک چپ دست است و قبل از مدرسه این مسئله به وضوح آشکار نشده و توسط والدین در مسابقه زندگی ابدی آنها مورد توجه قرار نگرفته است. خوشبختانه این کودکان اکنون تحت آموزش مجدد قرار نگرفته اند و این دیگر مشکلی ایجاد نمی کند. اما این دلیلی است که به موضوع علاقه مند شوید و در مورد ویژگی های چنین کودکانی ، در مورد فردیت آنها بخوانید.
چندی پیش ، آنها شروع به صحبت کردن در مورد مشکلی کردند که قبلاً واجد شرایط ناتوانی در یادگیری ، عدم رشد کافی ، تقریبا حماقت بود. این مشکل نارساخوانی و دیس گرافی نام دارد. این یک بیماری یا رذیله نیست ، اما با این وجود ، اگر مشکل به موقع تشخیص داده نشود ، درک نشود یا نادیده گرفته شود ، این ویژگی زندگی را بسیار خراب می کند. در اروپا نیز ، چندی پیش ، دانشجویان نارساخوان ، با موفقیت در دانشگاه تحصیل کرده اند ، بر روی یقه خود نشان می بندند ، که می گوید: "به دانش آموز کمک کنید ، او نارساخوان است." بنابراین مشکل چیست ، چگونه خود را نشان می دهد؟
کودکی با چنین تشخیصی (از این کلمه نترسید) ، با هوش حفظ شده ، متن نوشته شده را به خوبی درک نمی کند. با وجود این واقعیت که او می تواند با موفقیت حروف را به کلمات وارد کند ، خواندن روان کافی است ، درک و جذب آنچه را که خوانده برای او دشوار است. اما او گفتار صدا ، متن ضبط شده روی رسانه را به راحتی درک می کند. برای دانشجویان با چنین ویژگی ، دانشگاه های مترقی دارای آزمایشگاه های زبان هستند ، دانشجویان مجاز به یادداشت برداری نیستند ، اما می توانند سخنرانی ها را با یک تلفن ضبط کنند.
اگر کودک متن اختصاص داده شده برای بازگویی را خوانده است ، و تولید دوباره آنچه را که خوانده دشوار است حتی پس از چند بار خواندن ، لازم است به این نکته توجه کنید. سعی کنید متن را برای او بخوانید ، تا او گوش دهد و سپس سعی کنید آن را بازگو کنید. اگر کارساز بود ، باید بدون تأکید یا بیان صدای بلند مشاهدات خود ، به این نکته توجه کنید. این دلیلی است برای بررسی دقیق نحوه آماده سازی تکالیف کودک ، همانطور که بعد از خواندن شرایط مسئله متوجه می شود. صحنه هایی از "Afftor Burns!" همیشه خنده دار نیستند هیچ کس نمی خواهد فرزندش مسخره شود.
علاوه بر این ، اگر كودكی غالباً از هجاها رد می شود ، آنها را مرتب می كند ، حروف را برمی گرداند ، این نیز نشانه توجه به شرایط موجود و مراجعه به متخصص است. نارساخوانی و دیس گرافی که به موقع تشخیص داده شده قابل اصلاح است و اگر مشکلی باقی بماند ، با استفاده از توصیه های افراد آگاه و فهمیده ، می توان با آنها مقابله کرد.
در میان نارساخوان ها ، افراد مشهور ، حتی برجسته بسیاری وجود دارد که نمی توان آنها را موفق قلمداد کرد. این واقعیت ، متخصصان مغز و اعصاب را به فکر ارتباط بین نارساخوانی و استعداد درخشان انداخت. لیست نارساخوانان شامل مایاکوفسکی و انیشتین ، فورد و دیزنی ، بیل گیتس و کیرا نایتلی است.
و یک مشکل رایج تر ، که اغلب به عنوان تربیت بد ، ذلیل بودن ، بدخوابی تعبیر می شود ، اما در واقع یک اساس کاملاً واقعی دارد ، دلیل عینی که هم برای والدین و هم برای معلمان و فرزندان ناراحتی ایجاد می کند. این مشکل بیش از حد تحریک پذیری نامیده می شود.
اگر کودک ، به عنوان یک نوزاد ، شروع به گریه کند ، چانه او پس از مدت طولانی که نمی تواند او را آرام کند ، می لرزد ، دستانش می لرزد - این اغلب س oftenالاتی را ایجاد نمی کند. هنگامی که کودک ساعتها بدون وقفه پوشیده می شود ، پس از بازی فعال آرام گرفتن مشکل است ، خوب نمی خوابد - این ممکن است کسی را برای مدت طولانی نگران نکند ، این به شخصیت ، انرژی طبیعی برای کودکی نسبت داده می شود.
مشکلات واقعی از مدرسه شروع می شود ، جایی که چهل دقیقه پشت سر هم نشستن دشوار است ، جایی که باید خود را برای تکالیف روزانه سازمان دهی کنید ، جایی که نظم و نظم لازم است.
تحریک پذیری بیش از حد به دلایل مختلف مرتبط با زندگی مدرن در حال حاضر یک تشخیص گسترده است. والدین هر چه زودتر متوجه مشکل موجود شوند و از متخصص مغز و اعصاب کودکان که معاینه و درمان را برای شما تجویز می کند کمک بگیرند ، کودکان شادتر ، سالم تر و موفق تر می شوند.
پدر و مادر بودن یک خوشبختی و مسئولیت بزرگ است ، که کسی نیست که آن را تغییر دهد.همه زندگی در دست ما نیست ، اما اگر امروز بتوانیم کاری برای فرزندان خود انجام دهیم ، این وظیفه اصلی است ، زیرا محاسبه "ثانیه اول" به پایان رسیده است و هیچ کس دیگری نیست که به آن امیدوار باشد. آخر اگر ما نباشیم ، پس کی؟