شما شب بیدار می شوید ، ضعیف غذا می خورید ، زیاد کش می کشید و سیگار می کشید. سپس همه اینها سرخوشی واقعی و لذت وحشیانه جایگزین می شود. مادرتان با ترس و نگرانی از پرسیدن دلیل چنین حالاتی شما را با نگاهی مضطرب دنبال می کند. بله ، او قبلاً همه چیز را درک کرده است. او نیز جوان بود. شما عاشق و شاید بدون واکنش متقابل هستید. عشق یکطرفه. این نوع عشق را 70-80٪ از نسل جوان تجربه می کنند. بنابراین شما را لمس کرد.
لازم است
صبر ، تمایل به درک وضعیت فعلی
دستورالعمل ها
مرحله 1
دلیل کم اشتهایی و خواب این است که شما نمی توانید بفهمید که او می خواهد با شما باشد یا نه. شما اغلب از یک شرکت بازدید می کنید ، در همان دانشکده تحصیل می کنید ، دوستان مشترک دارید و صد بار به او اشاره کرده اید که بسیار با او دلسوز هستید. اما تاکنون اتفاقی نیفتاده است.
گام 2
حدس و گمان شما را شبهه می کند. شما نگاه ها ، ژست های او را می گیرید. هر کلمه او برای شما مانند یک هدیه گرانبها است. شما به دنبال یک معنی پنهان در تمام اعمال و اعمال او هستید که ابراز همدردی با شما می کند. امروز شما با خوشبختی در مکان هفتم هستید - او شما را به غذاخوری دانشجویی فراخواند. بله ، او شما را دوست دارد ، او به شما نگاه کرد و اینگونه لبخند زد. و فردا از بی تفاوتی او می میری.
مرحله 3
فهمیدن اینکه پسری نمی خواهد با شما باشد بسیار آسان است. از این گذشته ، اگر او می خواست با شما باشد ، مدتها پیش در این باره به شما می گفت.
مسئله متفاوت است. غالباً ، نمی خواهیم با چشم و گوش ایمان بیاوریم. ما از درک کامل مواردی که برای همه اطرافیان کاملاً واضح است مانند بی تفاوتی فرد برگزیده خودداری می کنیم. و دلیل این امر همیشه تنها یک مورد است - عشق شدید و تمایل به دوست داشتن. هنگامی که عاشقانه عمیق هستید و رویای یک رابطه را دارید ، نمی توانید درک کنید که ممکن است مورد علاقه شما قرار نگیرند. عشق مردم را گنگ می کند.
و حتی با وجود باقی مانده ذهن دوست داشتنی خود متوجه شده اید که آنها شما را نمی خواهند ، شما همچنان به یک معجزه امیدوار خواهید شد ، دچار عذاب و نگرانی خواهید شد. و فقط یک وقت پزشک و یک سرگرمی جدید قلب شکسته شما را التیام می بخشد و شما را از این حالت خارج می کند.
فرانسوا ساگان در داستان "لبخند مبهم" به زیبایی در مورد این موضوع نوشت.