در یک مسیر طولانی زندگی ، افراد مختلف با هم ملاقات می کنند و در نگاه اول درک اینکه آیا این شخص شما است بسیار دشوار است. شما باید ارتباط برقرار کنید ، یکدیگر را بهتر بشناسید. اما پس چگونه می توانید برای او توضیح دهید که رابطه شما راهی به جایی نیست؟
دلایل ماندن
عشق ، مانند بسیاری دیگر از احساسات ، تاریخ انقضا دارد. متأسفانه ، تعداد کمی از آنها خوش شانس هستند که عشق به گور را تجربه می کنند. به نظر می رسد که همه چیز در زندگی آرام و خوب است ، اما یک روز صبح ، هنگامی که از خواب بیدار می شوی ، به وضوح می فهمی که یک غریبه در کنار تو وجود دارد ، این رابطه به بن بست رسیده است - شما باید ترک کنید ، اما شما بگذارید و خود و او را عذاب دهید. چرا؟
یکی از بهانه های رایج عادت است. شما به این فرد عادت کرده اید ، می دانید چه انتظاری از او دارید ، چگونه با او زندگی کنید و گفت و گو کنید. اما نمی توان رابطه ای را بر روی خاکستر احساسات گذشته ایجاد کرد. به گذشته نگاه نکنید - به آینده نگاه کنید.
زنان از رفتن به ناشناخته ها ، نزد یک مرد جدید می ترسند. در آنجا ، آن سوی مرز ، مشخص نیست که چگونه رابطه شروع می شود ، فراز و نشیب هایی به وجود خواهد آمد ، و در اینجا ممکن است کثیف باشد ، اما همه چیز از قبل مشخص است.
بزرگترین ترس زنان ترس از تنها بودن است. این مربوط به زنان در هر سنی است. در کمال تعجب ، بسیاری از جنسهای زیباتر به گونه ای به مرد می چسبند که گویی آنها آخرین امید هستند ، حتی اگر جدا از فحش و ادعای متقابل ، هیچ چیز دیگری آنها را مقید نکند. چنین رابطه ای قطعاً باید سریع و سریع پایان یابد.
شما باید یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید ، از چیزهای غیر ضروری و افراد جدا شوید ، عزت نفس خود را به سطح مناسب برسانید.
تمایل به مرکز توجه بودن. تمام عقده ها از کودکی نشات گرفته اند. این دختر که یک بار مورد پسند والدین خود نبود ، با توجه به رابطه ناامیدکننده فعلی ، کمبود مراقبت قبلی را جبران می کند و امیدهای بی اساس به ادامه رمان به مرد می دهد. چنین دخترانی باید کاملاً مورد محبت و ستایش همه مردان آشنا و ناآشنا قرار گیرند.
برو و برنگرد
شما باید به وضوح متوجه شوید و خود تصمیم بگیرید که ادامه و توسعه بیشتر رابطه را نمی خواهید. تنها یک راه وجود دارد - تکمیل کامل رمان بدون هیچ گونه قید و شرطی.
اگر نمی توانید خود را درک کنید ، خود به خود عذاب می کنید ، با یک روانشناس تماس بگیرید ، در هنگام پذیرش می توانید دلایل نگرانی خود را بیان کنید. و او به نوبه خود به شما کمک خواهد کرد تا احساسات شما را مرتب کند.
یک دفترچه خاطرات شخصی داشته باشید که در آن بتوانید تمام احساسات ، احساسات ، افکار ورودی را ثبت کنید. پس از بازخوانی سوابق با ذهنی تازه ، احتمالاً خواهید فهمید که دقیقاً چه می خواهید.
وقتی تصمیم گرفتید چنین گام مهمی بردارید ، به شریک زندگی خود نیز فکر کنید. چنین مواردی را نمی توان یک باره گفت. برای گفتگو آماده شوید. قلمرو خنثی را انتخاب کنید - یک رستوران یا کافه کوچک ، یک مکان شلوغ که در آن نمی توانید احساسات خود را آزاد کنید.
سعی کنید تا آنجا که ممکن است با کمال آرامش ، بدون بلند کردن صدا ، برای شخص برگزیده توضیح دهید ، چرا رابطه شما در بن بست است و نمی خواهید ادامه دهید. یک نکته را بیان کنید: همه تردیدها را ایجاد کنید تا در آینده فرد با تماس و پیام شما را آزار ندهد و امیدهای بی اساس را تغذیه کند.
مطمئناً ، بعد از جدایی دوست ماندن غیرممکن است ، اما سعی کنید رابطه را به دشمنی قسم نخورید.
برای اینکه شل نشوید و سعی نکنید همه چیز را برگردانید ، اوقات فراغت را که همراه با چیزهای مفیدی ظاهر شده است ، بگذرانید: ورزش ، یوگا ، دوره های آشپزی یا خیاطی ، یادگیری زبان های خارجی. به زودی ، احساسات بیمار کاهش می یابد و شما زندگی سنجیده ای را شروع می کنید.