اگر مادر دوست ندارد

اگر مادر دوست ندارد
اگر مادر دوست ندارد

تصویری: اگر مادر دوست ندارد

تصویری: اگر مادر دوست ندارد
تصویری: گریه دکتر هلاکویی در اومد : اسم مادر خیلی برای شما بزرگه! farhang holakouee2021 new 2024, نوامبر
Anonim

متأسفانه ، چنین پدیده ای مانند بیزاری از کودک خود غیر معمول نیست. دلایل این چیست؟ شاید کودک متولد شده باشد ، اما غریزه مادر روشن نشده یا کودک از جنسیت اشتباهی متولد شده است ، که یکی دوست دارد … مهم نیست. شاید مادرم هرگز عاشق نخواهد شد و ما باید یاد بگیریم که با این غم زندگی کنیم.

اگر مادر دوست ندارد
اگر مادر دوست ندارد

درک کودکان از همه چیز متفاوت است. جایی آسان تر ، جایی دردناک تر. بیزاری مادر - نزدیکترین و عزیزترین فرد - توسط پوست احساس می شود ، وقتی مادر فریاد می زند و بی دلیل مجازات می کند ، وقتی این همه کلمات توهین آمیز بی ادبانه را از لب های مادر می شنوید ، وقتی دختر هستید و مادر همیشه با او بیشتر محبت می کنید برادرش ، و شما همیشه تقاضای بیشتری دارید …

کودک همه چیز را احساس می کند. و حتی اگر صریحاً به او نگویید: "من تو را دوست ندارم!" ، کودک می داند ، گرچه درک نمی کند. کودک به مادرش می رسد ، بالا می آید و بغل می شود. مادر همیشه سرد است ، کلمات محبت آمیز نمی گوید ، بغل نمی کند ، هرگز تعریف نمی کند.

یک فرد رشد می کند ، بالغ می شود ، بیشتر و بیشتر می فهمد ، گاهی اوقات در مکالمات بزرگسالان و چیزی مانند "… یک دختر به دنیا آورد ، اما من یک پسر می خواستم ، و حیف است که امتناع کنم ، مردم چه می گویند؟" یا "من او را خیلی سخت به دنیا آوردم که نمی توانستم دوست داشته باشم." و اکنون یک مرد 20 ، 30 ، 40 ساله است. و رابطه دشوارتر و دشوارتر است ، یافتن زبان مشترک با مادرم دشوارتر و دشوارتر است که بتواند تحریک پذیری خود را پنهان کند.

از برقراری ارتباط خودداری می کنید؟ دورتر حرکت می کند و همه کراوات ها را قطع می کند؟ گزینه ای نیست مامان ، حتی اگر عاشق هم نباشد ، باز هم مادر می ماند. و در چنین شرایطی احتمالاً برای او هم آسان نیست. از این گذشته ، او احساسات لطیف نسبت به فرزندش احساس نمی کند و مانند دیگران عشق ورزیدن را یاد نگرفته است. و البته ، او خود را مقصر این امر می داند. اما مادرم فاخته نیست ، او تسلیم نشد ، امتناع نکرد ، آنچه را که معلوم شد مطرح کرد ، سعی کرد هر آنچه می تواند بدهد. فرض کنید او اغلب بی انصاف بود و بقیه زمان را نادیده گرفت.

بیا مهمترین و سخت ترین کار این است که مادر را بخاطر احساسات از دست رفته ببخشید. و بگذارید ذهن شما بفهمد که مادر من ، ظاهراً ، فقط به این دلیل که از محکومیت عمل خود توسط دیگران ترسیده است ، امتناع نکرد. و بگذارید این قطعیت در جایی بنشیند که اگر والدین قبلاً فرزندی از همان جنسیت دلخواه داشتند ، به سختی فرصتی برای زندگی به شما داده می شد. با این حال آنها فرصتی دادند و آنها را در بیمارستان رها نکردند. و آنها مطرح کردند. و آنها مراقبت کردند. بنابراین کار بعدی این است که از مادر به خاطر زندگی و خانه اش ، به خاطر تلاش هایش و مراقبت هایش تشکر کنیم.

… انجام آن نیز آسان نیست. به عنوان یک قاعده ، در تمام زندگی خود ، با دریافت محبت و عشق کمتر ، رفتار خوبی با خود ندارد. ما باید تلاش کنیم تا از این سد عبور کنیم. آموزش زیر برای این کار بسیار مناسب است.

در لحظه ای که تنها هستید و هیچ کس نمی تواند در آن دخالت کند. تلفن را خاموش می کنیم. می توانید موسیقی آرام و آرام را به عنوان پس زمینه روشن کنید. ما خودمان را راحت می کنیم ، چشمهایمان را می بندیم. و خود را در کودکی تصور کنیم. نه اینکه خود را به یاد بیاورید ، یعنی برای اینکه ذهنی کودک شوید ، برای بازگشت به این حالت روحی. و خود را در كودكی با تمام وجود ، با تمام وجود دوست داشته باش. خود را محبت ترین کلمات بنامید ، به چشمان خود نگاه کنید ، لبخند بزنید. این کودک را با تمام عشقی که اکنون بسیار فاقد آن است ، بپوشانید. خودت را بغل کن ، بچه ای ، در آغوش خودت را لرزان. می توانید یک لالایی بخوانید یا کار دیگری انجام دهید که می خواستید از مادرتان بگیرید ، اما او نمی تواند بدهد. با حفظ این احساس عشق و گرما به حالت فعلی برگردید.

شما باید مرتباً در مورد آنچه مادرتان دوست ندارد ، متوقف شوید. آن را مسلم بدارید و رها کنید. ترک رنجش سخت و دردناک است. اما برای اینکه قلب خود را به روی خوشبختی باز کنید ، باید از او خداحافظی کنید.

بله ، به اندازه کافی عجیب و غریب ، اما جرم شکلی از عشق دارد و ما خودمان ، از اینکه آزرده خاطر شده ایم ، جرم خود را عشق می نامیم. اما ما قبلاً تخلف را رها کرده ایم. حالا شما باید اجازه دهید عشق وارد شود. برای این کار می توانید از این آموزش استفاده کنید. قرار دادن عکس مادر در مقابل خود ، یا فقط ارائه تصویر مادر. به یاد داشته باشید که مادر چگونه لبخند می زند ، چه حرکاتی دارد ، چه صدایی دارد. ذهنی به دوران کودکی برگردید و لحظات خوشایند نادر ، پای های خوشمزه مادر یا نحوه نشستن مادر در کارهای دستی را به یاد بیاورید.سعی کنید با عشق به مادر فکر کنید.

همه اینها به شرایط موجود بستگی دارد. البته ، مادر را صدا بزنید و درست خفاش را صدا بزنید: "مادر ، من می دانم که تو من را دوست نداری ، اما بیایید با هم در تماس باشیم!" - بی ادب ، احمق و نامناسب خواهد بود. و بیایید این یک قانون را ایجاد کنیم که حداقل روزی یک بار با مادر تماس بگیرید و به فکر رفاه ، تجارت ، نگرانی های او باشید؟ این واقعا شروع خوبی است. درباره تجارت خود صحبت کنید ، از او مشاوره بخواهید یا نظر مادر خود را جویا شوید. مادر را احساس نیاز کنید. وقتی عشق از طرف شخصی ناشی می شود ، عشقی را که فرد کمتر از خارج دریافت کرده جبران می کند.

البته ، توصیه بسیار کلی است و شما باید با داستان خود سازگار شوید. و علاوه بر این ، شرایط بسیار دشواری وجود دارد که کنار آمدن با این ایده که مادرم دوست ندارد ، غیرممکن است. در این حالت ، بهترین راه حل مراجعه به روانشناس است. همچنین باید در نظر داشت که افراد تمایل به اشتباه دارند. گاهی اوقات در پشت "نق زدن بی پایان و کنترل ابدی" ، تمایل به مراقبت ، اضطراب برای کودک و عشق مادرانه زیاد وجود دارد.

نکات بیشتر مناسب خانم ها است.

توصیه شده: