در ابتدا به نظر یک زن عاشق می رسد که این شکلی است که باید باشد. در اینجا او نمونه ای از شجاعت واقعی است که با شخصیت خوب و تربیت صحیح همراه است! اما متناسب با تعداد روزهای زندگی مشترک ، تحریک پذیری زنان در این زمینه نیز افزایش می یابد. چه باید کرد؟
سعی کنید شوهر خود را قانع کنید که شما تنها زن او هستید و مادر مادر است. و در روابط بزرگسالان شما باید موقعیت دوم را بدست آورد.
هرگز مکالمه در مورد مثلث "شما - من - مادر" را با صدای بلند شروع نکنید. ابتدا به این فکر کنید که چه و چگونه می گویید ، چه استدلال هایی می آورید ، با چه لحن تلفظ می کنید و غیره. صبح می توانید بگویید که عصر (یا فردا) می خواهید یک صحبت جدی داشته باشید (این زمان را خودتان نیاز خواهید داشت). و فقط در غروب ، در غیاب مادر ، یک مکالمه را شروع کنید.
در سکوت فریاد نزن! سعی کنید به طور موجز و محرمانه برای شوهرتان توضیح دهید که چرا مادرش و رابطه آنها دوست ندارند و چرا شما نمی خواهید او را زیاد در خانه ببینید.
برای همسرتان ، تفرجگاه ها ، خریدها ، عاشقانه ها ، هرچیز را ترتیب دهید ، به شرط آنکه وقت او کاملاً توسط شما بارگیری شود.
اگر متوجه شدید که شوهرتان با گفته های مادرش صحبت می کند ، نیازی نیست که بی ادبانه او را با این کار سرزنش کنید. مودبانه بپرسید آیا او چنین فکری می کند یا مادر است؟ او چه فکری می کند؟
همانطور که می گویند ، گوش کنید ، اما این کار را به روش خود انجام دهید. بنابراین ، اگر شوهر پسر مادر است ، باید به هر آنچه مادر شوهر می گوید گوش دهید ، موافقت خود را با سر تکان دهید ، اما به تشخیص خود عمل کنید. اجازه دهید شوهرتان سرانجام درک کند که شما در مورد همه س allالات نظر خود را دارید!
سخت ترین کار برای شما این است که شوهرتان را از فکر کودک بودن جدا کنید. وقتی او یاد گرفت که خودش تصمیم بگیرد ، مسئولیت را بپذیرد ، مسئول حرفهایش باشد ، آن وقت دیگر به مادر عزیزش وابسته نخواهد شد.
از همه مهمتر ، صبور باشید! موفق باشید!