همه این جمله را می دانند: "آنها دو بار در یک رودخانه قدم نمی گذارند." با این حال ، زندگی تنظیمات خاص خود را بر گفته های عامه پسند انجام می دهد: گاهی اوقات اتفاق می افتد که پس از قطع روابط - گاهی بسیار دردناک - مردی دوباره به سراغ دوست دختر سابق خود (یا خانواده) برود. چه چیزی او را به این تصمیم سوق داد؟ ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد.
فکر کردن در مورد جدایی
اکثر مردان ، در ایجاد رابطه با یک زن ، تجربی عمل می کنند - با آزمون و خطا. اگر زنی نیز بی تجربه باشد و هنوز توانایی "صاف کردن گوشه های تیز" را نداشته باشد ، چنین اتحادیه ای به طور غیرقابل مقاومت به سمت پایان زندگی خود حرکت می کند. وقتی تعداد اشتباهات به حد بحرانی می رسد ، زن و شوهر از هم جدا می شوند. اما ، او به تنهایی زندگی کرده و رابطه نامناسب را تحلیل کرده است ، این مرد به این نتیجه می رسد که همه چیز خیلی بد نیست. عشق به زن حفظ شده است و اگر او به اندازه کافی تلاش کند ، می توان رابطه را برقرار کرد.
روانشناسان معتقدند بازگشت به این دلیل تنها در صورتی منطقی است که شریک زندگی دیگر ، در زمانی که از جدایی می گذرد ، رفتار خود را نیز مورد بازبینی قرار داده ، آماده پذیرش و جلوگیری از اشتباهات گذشته باشد. در غیر این صورت ، پویایی رابطه ثابت خواهد ماند و در پایان ، زن و شوهر از هم جدا می شوند.
وقت پایان در یک رابطه
بحران ها در همه ، حتی در خوشبخت ترین و قوی ترین خانواده ها اتفاق می افتد. س isال این است که چه کسی با آنها رفتار می کند و هنگام بروز آنها چگونه رفتار می کنند. شرایطی را تصور کنید: چندین اتفاق در زندگی یک مرد به طور هم زمان رخ داد که به معنای واقعی کلمه او را از زیر آب بیرون کشید (به عنوان مثال ، مشکلات کار و روابط با مافوق خود ، مشکلات با بستگان ، تصادفات جاده ای و غیره). یک مرد نمی تواند یک باره از پس مشکلات انباشته برآید ، همسرش را مقصر همه مشکلات می داند و از خانه خارج می شود و تصمیم می گیرد رابطه را متوقف کند. پس از مدتی ، تنها زندگی می کند ، مرد متوجه می شود که با عجله رفتار کرده ، خانواده محبوب خود را ترک کرده و برمی گردد.
به گفته روانشناسان ، این "بی خطرترین" گزینه برای ترک خانواده است. یک مرد خانواده خود را ترک می کند زیرا می خواهد تنها باشد و به رابطه خود با یک زن فکر کند. چنین آرزویی برای یک فرد طبیعی است.
روابط جنسی هماهنگ
هیچ مردی حاضر نیست رابطه جنسی خوب را کنار بگذارد. اگر او از روابط جنسی با یک زن کاملا راضی بود ، این یک انگیزه جدی برای بازگشت یک مرد است.
م intلفه صمیمی البته برای یک رابطه قوی بسیار مهم است. اما اگر همسران فقط با جنسیت متحد شوند و جنبه های اخلاقی و عاطفی ازدواج وجود نداشته باشد ، چنین پیوندی دوام زیادی نخواهد داشت.
مرد به دنبال زن دیگری رفت ، اما از او ناامید شد
مردی که خانواده را برای معشوقه خود رها می کند ، غالباً فکر می کند که اکنون زندگی شادی برای او آغاز می شود و زندگی قبلی چیزی نبود جز تنظیم کردن. اما در واقعیت کاملاً معلوم نیست. به نظر می رسد که همسر سابق از بسیاری جهات تقریباً عالی بود و معشوقه فقط برای جلسات نادر خوب است ، اما نه برای زندگی مشترک. در نتیجه ، مرد می فهمد که با همسرش بهتر خواهد شد.
بازگشت "شوهر ولخرج" مشکلی را که باعث فروپاشی شد حل نمی کند. بخشیدن شوهر بازگشتی برای همسر بسیار دشوار است. احیا مجدد رابطه هرگز به طور کامل امکان پذیر نخواهد بود.
ندای وظیفه
گاهی اوقات مردی که عشق جدیدی پیدا کرده است به دلیل بیماری ناگهانی همسر سابق یا مشکلات جدی فرزندان به خانواده بازمی گردد.
وقتی احساس وظیفه در فرد ایجاد می شود بسیار خوب است ، اما هیچ ارتباطی با عشق ندارد و نمی تواند پایه و اساس روابط خانوادگی باشد.
مردی که خانواده اش را رها کرد واقعاً آماده تغییر نیست
این اتفاق می افتد که مردی که خانواده جدیدی ایجاد کرده است ، همسر سابق خود را به عنوان نزدیکترین و عزیزترین فرد به او حسرت می زند. و در یک ازدواج جدید همه چیز عجیب و ناآشنا به نظر می رسد. بنابراین ، مرد برمی گردد.
روانشناسان معتقدند که این نوع "ولگردی و قانونی شکنی" می تواند یک عمر ادامه یابد. یک مرد می تواند برود ، سپس دوباره برگردد. گزینه زندگی "برای دو خانواده" نیز منتفی نیست.