در جامعه مدرن ، طلاق در حال رایج شدن است. مردم دیگر از نهاد ازدواج قدردانی نمی کنند ، آنها کمتر توسط احساسات ، فرزندان یا پول مهار می شوند. این روندها 30 سال است که مشاهده می شود و طبق گفته جامعه شناسان در روسیه هیچ بهبودی در وضعیت ایجاد نمی شود و برنامه ریزی نشده است.
روابط طولانی مدت اتحادهایی هستند که حداقل 10 سال به طول می انجامند. امروزه بیش از 20٪ از زوج های ثبت نام شده نمی توانند به این امر مباهات کنند. از سال 1950 ، میزان طلاق 13 برابر شده است. امروزه از 100 ازدواج ثبت شده ، حدود 70 ازدواج جداست و بیشتر همسران از یک تا هفت سال با هم زندگی می کنند.
رابطه با ازدواج
طی دهه های گذشته ، نگرش نسبت به اتحادیه های خانوادگی بسیار جدی تغییر کرده است. امروزه از آن برای تضمین های اقتصادی استفاده می شود ، اما همیشه عملکردهای دیگری ندارد. مردم دیگر با قبر بیعت نمی کنند و به خود اجازه می دهند فکر کنند که طلاق می تواند اتفاق بیفتد. در اتحاد جماهیر شوروی ، کسانی که ازدواج می کردند فهمیدند که باید مسیر را با هم طی کنند ، آنها تصور نمی کردند همه چیز به پایان خواهد رسید ، اعتراف نمی کنند. چارچوب اجتماعی و اصول نجابت امکان فسخ توافق را فراهم نکرد. کسانی که تصمیم به چنین اقدامی گرفتند از فرصت دوباره یافتن خانواده محروم شدند.
امروز همه چیز تغییر کرده است. طلاق پایان زندگی نیست ، بلکه فقط مرحله ای است که به دنبال آن رابطه جدیدی ایجاد می شود. البته ، این یک اتفاق دردناک است ، اما مهلک نیست. و پراکندگی از ساختن چیزی با هم ، یافتن راه حل آسان تر است. این به شما امکان می دهد بهترین گزینه ها را انتخاب کنید ، زندگی بدون ظلم و نفرت را امکان پذیر می کند ، اما باعث آرامش می شود ، مصالحه نمی کند.
خودخواهی در زندگی خانوادگی
درک اینکه خانواده برای همیشه است ، به افراد تمایل به سازگاری با یکدیگر می دهد. آنها درک می کنند که نمی توانند از انتخاب خودداری کنند ، این بدان معناست که آنها باید به دنبال گزینه های متناسب با هر دو باشند. در این حالت ، ازدواج یک رویداد سرگرمی نیست ، بلکه کاری برای ایجاد یک واحد اجتماعی است. سازگاری روزمره ، جستجوی راه حل به شما امکان می دهد تا عادت کنید ، زندگی خود را بهبود ببخشید ، روابط محکم برقرار کنید. مطمئناً عشق می تواند بگذرد اما بنیادی که گذاشته شود مردم را کنار هم نگه می دارد. در چنین چارچوبی ، نه تنها تأمین نیازهای شما ، بلکه انجام کارهای خوب برای اطرافیان نیز مهم است.
در جامعه مدرن ، خودخواهی به طور فزاینده ای بروز می یابد. مردم آماده نیستند که به خاطر یکی از عزیزانشان حقوق خود را تحت فشار قرار دهند ؛ آنها خواب می بینند که تمام نیازهایشان برآورده می شود ، اما در عین حال امتیاز نمی دهند. آنها می دانند که یک عقب نشینی وجود دارد ، که آنها همیشه می توانند ترک کنند ، و بنابراین از کار برای بهبود آنچه اتفاق می افتد خودداری می کنند. هر کس به دنبال بهترین چیز برای خود است ، فراموش کردن فرزندان یا یک شریک زندگی. به محض اینکه چیزی مناسب شما نیست ، باید شروع به ابراز شکایت ، فریاد زدن یا تعیین شرایط کنید و به حرف دیگری گوش نکنید و به مصالحه برسید.
عشق همیشه وجود داشته است ، اما محدود است ، و پس از تبخیر آن ، مردم در حال حاضر با وابستگی و تعهدات زندگی می کنند. امروز ، همه درک نمی کنند که احساسات می گذرد و آنها برای این واقعیت که "عینک های گل رز" از بین می روند ، آماده نیستند. داستانهای عاشقانه فراوان از صفحه نمایش ، کتابهایی با پایانهای زیبا و داستانهایی از عشق ابدی امید به تحقق چنین سناریوهایی را برمی انگیزد. و هنگامی که همه چیز در زندگی اشتباه می شود ، با تصاویر اختراع مطابقت ندارد ، فرد آنچه ساخته شده را رها می کند و دوباره به جستجوی یک افسانه می رود.