چگونه مادری می تواند پسرش را بزرگ کند تا یک مرد بزرگ شود ، و نه یک بچه گربه گردنی خراب بچه شیرخوار؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
سخت خواهد بود بغرنج. دردناک حداقل برای اولین بار صرف نظر از اینکه اراده زن تا چه اندازه قوی است. هر روز اعتماد چشم کودکان به چشمان مادرم نگاه می کند و کودک او س questionsالاتی را می پرسد که باید صادقانه اما ملایم به آنها پاسخ داده شود و هر کلمه ای را انتخاب می کند تا صدمه نبیند ، آزرده نشود ، ناامیدی و درد او را تغییر ندهد ، عصبانیت او از شانه های کوچک و کینه اش.
گام 2
چه باید کرد؟ بهتر است از قبل آماده شود. از این گذشته ، طلاق تعجب آور نبود ، تصمیمی لحظه ای که در یک روز محقق شد. لیست س questionsالاتی که کودک می پرسد طولانی نیست. بابا کجاست؟ پدر کی میاد؟ بابا نمیاد چون دیگه ما رو دوست نداره؟ مثل اون با توجه به سن پسرتان ، لیست خود را تنظیم کنید. به س questionsالات پاسخ ساده و تا حد ممکن صادقانه بدهید. نیازی به وارد کردن جزئیات نیست ، نیازی به دروغ نیست و در هیچ موردی در مورد پدر کودک بد صحبت نمی شود.
مرحله 3
آنچه اکنون شخص کوچک شما احساس می کند ترس ، ناامنی ، ویرانی است. پسر ، مرد آینده ، می بیند که مادرش در حال گذر است ، و او قادر به تأثیرگذاری بر آن نیست. اضطراب روحی ، احساس گناه ، ناامیدی ظاهر می شود.
یک کودک ، در یک حالت افسرده ، به دنبال توجه ، پشتیبانی ، اثبات عشق شما به او است ، تضمین می کند که به او احتیاج دارد ، رها نمی شود ، که هنوز دوست داشتنی و مهم است.
مرحله 4
به همین دلیل شما نباید از شوهر سابق خود ، پدر کودک ، در برابر تربیت فرزند پسر محافظت کنید. این کار دشوار است ، اما شما نباید فرزند خود را از ملاقات با پدرش محروم کنید. به آنها آزادی دهید: بگذارید راه بروند ، ارتباط برقرار کنند ، وقت خود را تنها بگذارند. تلاش برای حفظ یک دوستی صمیمانه مهم است: به کودک اجازه دهید ببیند نگرش والدین نسبت به او تغییر نکرده است. این البته یك مدینه فاضله است و هر زن و شوهر پس از طلاق موفق به برقراری روابط دوستانه خوب نمی شوند.
مرحله 5
نه همیشه ، اما اغلب اتفاق می افتد که زمان می گذرد و پدر خانواده جدیدی دارد ، جایی که همه از ارتباط او با فرزندی از زن دیگر خوشحال نیستند. پدر کمتر و کمتر ظاهر می شود ، و سپس کاملاً از دید ناپدید می شود. مادر چه خبر است؟ مادر که می فهمد پسرش بدون تربیت مرد باقی مانده است ، عجله می کند. یا او دلسوزی می کند ، ترحم می کند به فرزند خود که از سرنوشت محروم است ، یا برعکس ، اقدامات سخت تربیتی را اعمال می کند ، از ترس اینکه پسر خیلی نرم رشد کند ، فقط یک نمونه رفتار زنانه دارد. مامان با به عهده گرفتن مسئولیت های پدر ، سعی می کند مادر شود. این هم سخت است و هم غلط.
توقف ، بازدم یک مادر بمانید ، به روشی که به شما نزدیک است تربیت کنید ، پسرتان را با کاف و انضباط آهنین تحقیر نکنید ، سعی کنید جیغ نکشید ، بگذارید پسر بچه باشد ، بعضی از مشکلات بزرگسالی خود را به او منتقل نکنید. گفتگو کنید به ما بگویید چه درد می کند وقتی درد می کشید ، چه غم انگیز است وقتی غمگین هستید. در مورد دوست داشتن کودک خود و چگونگی کمک به او در گذراندن اوقات سخت ، صحبت کنید و از وجود او لذت ببرید. درک کنید که اکنون برای پسرتان کار آسانی نیست. قبل از سرزنش برای تخلف ، به او گوش دهید.
یک روز پسر بزرگ شما اعتراف می کند که پسران دیگر را با پدران تقریباً با حسادت تماشا می کند. وقتی فکر می کرد ، با نگاه کردن به آنها ، فکر می کرد چه احساس پوچی در روح کودکانه او احساس می شود: "و من بابا ندارم". و من سعی کردم احساساتم را نشان ندهم ، زیرا برای مادر من سخت است ، چرا او باید بداند. و این احساسات به شوخی و بی ادبی ، به هیستریک و جیغ ریخته می شود - نه آگاهانه ، نه برای آزار و کینه. با او صحبت کنید ، روشن کنید که همه احساسات او را درک کرده اید و با او شریک هستید ، به او بگویید آنچه احساس می کند طبیعی است و تنها چیزی که می خواهید کمک است. با هم باشید ، بهترین دوست شوید. اما یک مادر بمان!
مرحله 6
یک خانواده ناقص … این عبارت مدتی بعد از طلاق شما را آزار می دهد. قبلاً نامحسوس بود ، اما اکنون فقط به گوش ها و چشم ها می ریزد. ناقص ، معیوب ، ناکارآمد … این اصلاً درست نیست! ناقص - این زمانی است که والدین نمی توانند با یکدیگر کنار بیایند ، این زمانی است که پدر دست خود را به سمت مادر بلند می کند ، این زمانی است که مادر به پدر فریاد می کشد ، این زمانی است که کودک و علایق او ، برای حل مشکلات بزرگسالان ، هیچ کس دیگر توجه نمی کند ، نکته اصلی در خانواده نیست - عشق ، صبر ، اعتماد. این یک خانواده ناقص و ناکارآمد است. و خانواده ای که در آن عشق حکمرانی می کند ، جایی که کودک برای رشد کامل ، همه چیز لازم برای زندگی را دریافت می کند ، حتی اگر فقط یک مادر همه اینها را به او بدهد - این یک خانواده هماهنگ ، کامل و مرفه است.
مرحله 7
یکی از اصلی ترین عذاب های زنی که پسرش را به تنهایی بزرگ می کند ، نگرانی در مورد فقدان نمونه ای از رفتارهای مردانه است. به عنوان مثال می توان پدربزرگ ، برادر ، دوست خانوادگی ، پدر همکلاسی ، مربی ، معلم را نام برد. فیلم ها و کتاب ها ، که چهره ای از یک قهرمان شجاع ، شجاع ، مغرور و مهربان را نشان می دهد ، کمک خوبی در تربیت پسر خواهد کرد.
مرحله 8
غالباً در وسایل حمل و نقل عمومی می توانید تصویری مشاهده کنید: در ایستگاه اتوبوس مادربزرگ به همراه نوه اش یا زنی به همراه پسرش وارد اتوبوس می شوند. کیف سنگینی در دستان اوست. پسر 6-7 ساله و بزرگتر است. شخصی جای خود را می دهد ، و در جای خود مادربزرگ یا مادری کودک را شانه می زند ، او خودش می ایستد ، به سختی از نرده دست می گیرد و با تعریق ، با صورت خسته و تنش ، بار سنگین خود را نگه می دارد. و پسر کوچک نشسته و پاهایش را آویزان می کند. سپس تعجب می کنیم که چرا مردان حداقل به زنان باردار ، افراد مسن و حتی زنان جوان راه نمی دهند. آنها فقط فکر نمی کنند ، نه به این دلیل که بد هستند ، بلکه به این دلیل تربیت می شوند.
مرحله 9
به اطراف خانه کمک کنید. گاهی اوقات زنی می ترسد که اگر پسرش ، که او را به تنهایی بزرگ می کند ، شروع به انجام کارهای خانه کند ، از تاشو اسباب بازی هایش گرفته تا شستن کف ، ظرف ها و حتی به خرید و رفتن به خانه و تلاش برای پختن غذا ، خودش بزرگ می شود ، کودکانه. بگذارید کمک کند. پسر ابتکار عمل را به عهده می گیرد زیرا خودش را مرد ، قوی تر ، مقاوم تر معرفی می کند ، می خواهد مادرش استراحت کند ، سعی می کند تا آنجا که می تواند محافظت کند و حفظ کند. با او دخالت نکنید. بگذارید کمک کند. بگذارید بعد از شام ظرف ها را بشوید ، یا یک کیسه خرید از فروشگاه بیاورد ، بگذارید سعی کند میخ را بکوبد ، یا حتی خودتان از پسرتان کمک بخواهید.