شما و شوهرتان اینقدر منتظر این کودک هستید که روزها را تا زمان ظاهر شدنش حساب می کنید. به نظر می رسید همسرتان خوشبخت ترین فرد است. کودک متولد شده و چیزی تغییر کرده است. انگار خرده های بابا دور شدند و کنار رفتند. او می ترسد که او را در آغوش بگیرد ، نمی داند از کدام طرف به کودک نزدیک شود ، با او چه کار کند و در مورد چه چیزی صحبت کند. اگر این تغییر نکند ، کودک بزرگ می شود و پدرش "در پشت صحنه" باقی می ماند. اما هرگز برای رفع آن دیر نیست. شما می توانید به پدر و کودک نزدیک شوید و یک مرد را در تربیت کودک درگیر کنید ، حتی اگر به نظر می رسد زمان از دست رفته است.
بعضی از پدرها همیشه مشتاق تربیت فرزند نیستند. دلیل آن ممکن است کاملاً ساده باشد. او نمی داند چگونه با کودک رفتار کند ، می ترسد که اشتباهی انجام دهد و گریه را می شنود.
دلیل دیگر ، هر چقدر برای مادر ترسناک به نظر برسد ، کمبود عشق است. البته ، پیشینی ، او باید کودک خود را دوست داشته باشد. هدف ذهن و ژنتیک ما این است که فرزندان خود ، وارثان خود را دوست داشته و گرامی بداریم. اما پدر برخلاف مادر ، در ابتدا ارتباط بسیار کمتری با کودک دارد. او نه ماه کودک را زیر قلب خود حمل نکرد و به چگونگی لگد زدن با پاهای خود گوش نداد. او هورمون اکسی توسین خاصی تولید نمی کند - هورمون عشق و حساسیت بین کودک و مادر ، که می تواند در هر دو فقط با یک تماس او به کودک ظاهر شود. معلوم می شود که پدر باید فرزند خود را دوست داشته باشد ، اما به طور کلی او مجبور است خیلی سریع عشق ورزیدن را یاد بگیرد و ابراز این عشق را بیاموزد.
در اینجا دلیل دیگری وجود دارد که دشوارتر بودن مردان دارای فرزند نسبت به زنان است. چرا همه معلمان زن در مهد کودک ها وجود دارند؟ راز در حوزه عاطفی است - مردان از نظر فیزیولوژیکی به گونه ای آفریده شده اند که تمام ذات آنها در جهت عمل ، هدف ، نتیجه است. اما قلمرو احساسات بسیار کمتر فعال است. و زنان؟ آنها فقط مشکلی با این موضوع ندارند ، حتی در صورت عدم آموزش بازیگری.
احساسات و کنش ها دو پایه متفاوت از درک ما از جهان هستند. و آنها متفاوت هستند زیرا مغز یک زن و مرد به معنای واقعی کلمه به گونه ای متفاوت تنظیم شده است. و حالا زنی که هیچ مشکلی با احساسات ندارد ، می خواهد مرد به اندازه خودش با کودکشان دوست داشتنی ، ملایم و شیرین باشد. اما برای او دشوار است که دقیقاً همان شود ، به همان اندازه که مغز خودش را دوباره شکل دهد. عشق او متمرکز بر تأمین راحتی کودک است. او نگران تهیه لباس ، غذا ، اسباب بازی است. اما دلبستگی عاطفی باید توسعه یابد.
اگر مرتباً حقوق و مسئولیت های خود را به شما یادآوری کنند ، چه واکنشی نشان می دهید؟ چه می شود اگر کسی به شما لیستی روزانه از آنچه مدیون هستید و به چه کسی می دهد ، بدهد. به سختی می توان آن را با اشتیاق درک کرد. اگر به طور مداوم به مرد یادآوری شود که باید فرزندش را دوست بدارد و گرامی داشته باشد ، این فقط باعث ناامیدی یا حتی طرد او خواهد شد. در واقع ، او به هیچ وجه در عشق به نوزاد شک ندارد و ممکن است عصبانی باشد ، چرا همسر تلاش خود را برای تأمین هزینه خانواده نمی بیند.
کمک به روابط عاطفی بین پدر و فرزند در صورت نامرئی بودن مثر خواهد بود.
در مورد "شما باید" ، "شما باید" را فراموش کنید. درست مثل هر کسی که فقط با گذراندن وقت با هم دوست دوست می شود ، پدر و فرزندش نیز اگر شروع به برقراری ارتباط کنند با هم دوست می شوند. حتی وقتی ارتباط کودک بدون کلام هنوز غیر کلامی است. به عنوان مثال ، دستان خود را به دست شوهر خود بکشید ، به او بگویید که این یک وظیفه مسئولانه است - به کودک یاد بدهد که روی این موضوع تمرکز کند. و شما ، ناگهان اتفاق افتاد ، باید فوراً مشق شب را انجام دهید.
سعی کنید هنگام بازی با فرزندتان ، کمتر از همسرتان نظر دهید. فقط زمانی مداخله کنید که شوهر بتواند سلامت خرده ریزها را به خطر بیندازد.
اگر پدر نمی داند با جغجغه چه کند ، با ما سه نفر بازی کنید. نشان دهید که چگونه با کودک خود کار می کنید ، چگونه او را گرامی می دارید. و دوباره ، کمی با پدر بگذار.
به او بیاموزید تا نسبت به کوچولوی خود محبت نشان دهد.کودک خود را بر روی یک گونه ببوسید و دیگری را برای پدر بگذارید. هرچه بیشتر او محبت نشان دهد ، محبت او بیشتر می شود.
بازی با کودکان بزرگتر در حال حاضر فعالیت بسیار جالب و هیجان انگیزی است. در اینجا پدر می تواند به عنوان یک بیمار و مشتری در یک آرایشگاه عمل کند. با یک پسر ، آنها می توانند خانه پرندگان بسازند ، ماشین تحریر را تعمیر کنند ، میخ را برای یک عکس چکش کنند و حتی برای مادر عزیز خسته یک املت را سرخ کنند. با یک دختر - عروسک های او را درمان کنید ، لباس ها را بیرون بیاورید و یک نمایش مد داشته باشید. پدر فقط باید در تماشاگران بنشیند و مدل جوان را تحسین كند. تنوع بسیاری وجود دارد. و اگر همسرتان از آنها اطلاعی ندارد ، به او بگویید.
کار در کنار بچه هایی که کمی بزرگتر هستند جالب و مفید است. به شوهرتان بگویید پسرش را بردارد تا ماشین را با هم بشویند ، به خرید بروید. اگر نقشه باغ دارید ، کودکان را درگیر کارهای باغبانی کنید. پدر برگ ها را تکان می دهد - دختر به ریختن آنها در کیسه ها کمک خواهد کرد ، پدر در حال آبیاری تخت ها است - دختر می تواند آبخوری کوچک خود را بگیرد. بله ، پدر لازم نیست فقط به پسرش در مورد مسائل خانه آموزش دهد. اگرچه یادگیری کار با یک دختر بیشتر به زن بستگی دارد ، اما پدر می تواند کارهای خانه را نیز با دخترش انجام دهد.
مردان می توانند در تربیت فرزندان بسیار موفق باشند. آنها می توانند بیاموزند که چگونه موی سر دختران خود را ببافند ، لالایی بخوانند و برای کودکان سرگرمی خارق العاده ای ارائه دهند. نکته اصلی این است که پیشنهاد کنیم چه چیزی ، کجا و چگونه ، اگر همه چیز تازه آغاز شده است ، ستایش کنیم ، برای کمک تشکر کنیم و هرگز با پدران همسایه مقایسه نکنیم. از بسیاری جهات ، میزان مشارکت یک مرد در تربیت کودک و با چه روحیه ای به خود مادر بستگی دارد.