چگونه دست از "قربانی عشق" بردن و اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

چگونه دست از "قربانی عشق" بردن و اعتماد به نفس پیدا کنیم؟
چگونه دست از "قربانی عشق" بردن و اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

تصویری: چگونه دست از "قربانی عشق" بردن و اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

تصویری: چگونه دست از
تصویری: مت هیگی: قربانی عشق 2024, آوریل
Anonim

افراد ناامن تمایل به جذب شرکایی دارند که در نهایت با آنها در روابط ناخوشایند قرار می گیرند. دلیل آن ممکن است انفعال ، عدم توانایی در ایجاد روابط به گونه ای باشد که شریک زندگی با نیازها ، نگرش ها ، اصول شما حساب کند. ناامنی چه تأثیری بر شخص دیگر دارد؟ چگونه از تبدیل شدن به یک "قربانی عشق" مزمن جلوگیری کنیم؟ چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم؟

رابطه اعتماد به نفس
رابطه اعتماد به نفس

احتمالاً هر یک از ما سعی در یافتن یک "جفت روح" داریم که به علایق و احساسات ما احترام بگذارد ، با نظر خود حساب کنید. اما اغلب اتفاق می افتد که یک عزیز بسیار ناامید شود و طرف "آسیب دیده" احساس کند "یک قربانی عشق" است. این می تواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد ، اشتیاق باعث نجات وضعیت نمی شود و دیر یا زود حتی هماهنگی جنسی ایده آل از بین می رود. ممکن است چندین ازدواج ناموفق وجود داشته باشد ، جایی که جایگزینی شریک زندگی منجر به توافق مطلوب در خانواده نشود و "قربانیان عشق" صادقانه تعجب کنند - چگونه این می تواند باشد ، زیرا من فرد بدی نیستم!

در واقع ، افرادی که نگرش ملایم و منفعلانه ای نسبت به زندگی دارند ، همدردی بی پاسخ را برمی انگیزند. آنها دلپذیر ، سازگار ، ظریف هستند. ترس از درگیری باعث می شود که آنها بی وقفه عذرخواهی کنند ، با پیشنهادات نامطلوب موافقت کنند ، شرایط تحمیل شده را بپذیرند. از نظر ظاهری ، اینها افراد بدون تعارض ، صلح طلب ، صمیمی هستند. کلمات معمول آنها در شرایط ناخوشایند - "خوب" ، "مشکلی نیست" ، آنها بدون دردسر هستند و موافقت می کنند درخواستهایی را تحمیل کنند که برای آنها سنگین باشد ، یا حتی به ضرر اخلاقی یا مادی باشد. برای چنین افرادی آسان است که "روی سر خود بنشینند" ، که اغلب اتفاق می افتد. آنها تمایل به فریب فریب ، رفتار ناشایست و حتی استکبار کامل دارند. تسلیم شخصیت های مسلط تر ، "قربانیان عشق" احساسات ، علایق و نیازهای خود را به حاشیه زندگی می رسانند و خود را وقف تحقق خواسته های دیگران می کنند و سعی می کنند شرایط تحمیل شده از خارج را برآورده کنند.

اگر به آنچه در "پشت صحنه" در روح چنین شخصی رخ می دهد نگاه کنید ، می بینید که به ظاهر عدم تعارض یک توهم است. با حفظ احساسات خود ، این افراد گاهی اوقات با سرکوب اعتراض داخلی ، بله می گویند. با تحقیر ، آنها بلافاصله "مقابله نخواهند کرد" ، گرچه پرخاشگری تاریک در آنها جمع شده است. و هنگامی که جام صبر لبریز می شود ، این افراد ساکت قادر به یک انفجار عاطفی قدرتمند هستند ، که می تواند رابطه موجود و یک زندگی کاملاً ثابت "به پرها" را خرد کند. عصیان آنها برای دیگران کاملاً غافلگیرکننده است و نتیجه چنین شورشی غالباً به ویرانی درونی ، استرس طولانی مدت و افسردگی ، ناامیدی کامل در یک شریک زندگی و اعتماد به نفس پایین تبدیل می شود.

چگونه خود را تغییر دهیم ، چگونه دست از "قربانی عشق" برداریم؟ مهمترین چیز این است که از ترس از دست دادن شریک زندگی خود خلاص شوید. شاید ترس از طرد شریک زندگی در هر چیزی - از کودکی ناشی می شود؟ از تماس با یک روانشناس حرفه ای نترسید ، اراده و درایت خود را آموزش دهید ، خود را از افکار دستکاری در افراد جدا کنید - و سپس تلاش برای دستکاری ترس ، اعتماد به نفس و آرامش شما در تصمیم گیری را از بین می برد.

اگر شرایط نامساعد یا ناخوشایندی به شما تحمیل شود ، اگر لطفی از شما می شود ، یادگیری گفتن "نه" لازم است. امتناع باید بخشنده اما قاطع باشد. به این ترتیب ، شما به شریک زندگی خود یاد می دهید که با زمان ، قدرت ، احساسات و علایق شما حساب کند. و هیچ دلیلی برای تحریک درونی و خشم پنهان وجود نخواهد داشت.

به یاد داشته باشید: شما یک فضای شخصی دارید و هیچ کس مجاز نیست بدون اجازه به آنجا حمله کند و قوانین خود را در آنجا وضع کند. سرکوب آرام و بی وقفه تلاش برای کنترل شما - نامه های خود را بخوانید ، در امور ضروری قطع کنید ، اوقات شخصی خود را در معرض هوس های لحظه ای و خواسته های فوری قرار دهید.درست است ، در اینجا دو طرف وجود دارد: شما نیز باید درک کنید که کنترل شخص دیگری رابطه را از بین می برد ، بنابراین نباید به طور مخفیانه "تجدید نظر" در فضای شخصی شریک زندگی کنید. به مرزهای آزادی خود و دیگران احترام بگذارید.

افکار خود را مستقیماً بیان کنید ، به شکل صحیح و نه توهین آمیز ، همین مورد را از شریک زندگی خود بخواهید و به تدریج رابطه را "صاف" کنید. درست است ، شما همچنین باید شنونده توجه باشید ، یاد بگیرید که خود را جای دیگری قرار دهید و دیدگاه دیگری را درک کنید. صحیح ترین کلمات در این گفتگو باید فرمول های زیر باشد: "من دوست دارم …" ، "به نظر می رسد که …" ، "من فکر می کنم که …". به شریک زندگی خود فرصت دهید موقعیت خود را توضیح دهد. این گفتگو روابط شخصی را تقویت می کند و درک و احترام متقابل را پرورش می دهد.

یک شریک غیر قابل اعتماد به یک شخص با اعتماد به نفس نزدیک نخواهد شد ، زیرا بلافاصله احساس خواهد کرد که دستکاری در اینجا در سطح روابط شخصی غیرممکن و بی فایده است. یک زن با اعتماد به نفس یک مرد قوی و قابل اعتماد و یک مرد با اعتماد به نفس یک زن با اخلاص و فداکار را جذب خواهد کرد. اعتماد به نفس با شخص متولد نمی شود ، بلکه در طول زندگی رشد می کند.

اساس اعتماد به نفس احترام به خود و شخصیت دیگری است. اگر شخصی نمی داند چگونه زندگی مشترک را با احترام به خود بسازد ، بعید است که یک شریک زندگی بالقوه به "همسر روح" خود احترام بگذارد. و اگر به شریک زندگی خود احترام نمی گذارید و "بالای سر خود" می روید - ممکن است روزی که قدرت و صبر شریک زندگی شما پایان می یابد ، اتحادیه شما به خرد شدن تبدیل شود. نسبت به شریک زندگی خود توجه داشته باشید ؛ در روابط نمی توانید کور باشید. از این گذشته ، پرداخت کوری می تواند یک زندگی شخصی باشد که پیشرفت نکرده است.

توصیه شده: