بررسی رابطه قبل از مراجعه به اداره ثبت احوال و حتی ازدواج رسمی به منزله تضمینی نیست که دو فرد عاشق در تمام زندگی با هم باشند. این اتفاق می افتد که همسر تا نیمه دوم خود را خنک کند و چنین وضعیتی ممکن است در 3 سال و بعد از 7 و حتی پس از 15 سال زندگی مشترک زیر یک سقف رخ دهد. غالباً ، یک زن آخرین نفری است که از این موضوع آگاهی دارد ، و معتقد است که تا پایان در یک اتحادیه خانوادگی شاد و قوی از دو قلب دوست داشتنی وجود دارد. چگونه می توان فهمید که شوهر دیگر همسر خود را دوست ندارد و آیا نشانه های واضحی وجود دارد که نشان دهنده خیانت و بی تفاوتی مومنان باشد؟
هنگام ازدواج با یکی از نزدیکان ، بسیاری از دختران و دختران با تقوی اعتقاد دارند که ازدواج آنها در بهشت است و بنابراین. ابدی خواهد بود و این تصور که شوهر ممکن است از عشق ورزیدن ، طلاق ، سراغ زن دیگری برود یا از نفرت نسبت به همسرش ملتهب شود ، حتی به ذهنشان خطور نمی کند. با این حال ، بعد از چند سال ، عینک های گل رز در زندگی روزمره شکسته می شوند ، نیمه های دوم بیشتر و بیشتر متوجه نارضایتی ، سرزنش علیه آنها می شوند. و سپس آنها فکر می کنند که همسر سرد شده است ، دیگر توجه لازم را نکرده ، عصبانی ، تحریک پذیر ، ساکت شده است. این جایی است که افکار آغاز می شود: "آیا او من را مانند گذشته دوست دارد؟"
در حقیقت ، هیچ نشانه مشخصی وجود ندارد که نشان دهد فرد عزیزی خنک شده ، "سوخته" و یا دیگر عاشق نشده است. روی پیشانی نوشته نشده است ، در هیچ عامل رفتاری خاصی بیان نمی شود. و حتی برای زن دشوارتر است که وقتی به هر دلیلی ، فقدان احساسات قبلی را پنهان می کند ، بی تفاوتی یا طرد شدن شریک زندگی را درک و قبول کند. با این حال ، در صورت تمایل ، می توانید "تماس های زنگ دار" غیرمستقیم زیادی را مشاهده کنید و باید به آنها بسیار توجه کنید.
نشانه های اصلی این که شوهر دیگر همسرش را دوست ندارد
هر زن یا دختری آرزو دارد که همیشه برای مرد محبوبش زیبا ، مطلوب ، بهترین و غیرقابل مقایسه باشد. و گاهی عدم تمایل به ایمان به عدم وجود احساسات متقابل باعث می شود که زن چشمان خود را بر روی جدا شدن ، سردی ، بی ادبی و بی تفاوتی شوهرش ببندد. با این حال ، نادیده گرفتن برخی اقدامات و موقعیت ها هنوز غیرممکن است. اگر سوicion ظن وجود داشته باشد که شوهر عاشقانه ، تقلب یا نفرت از نیمه دیگر خود را متوقف کرده است ، ارزش دارد که از یک زاویه دیگر به روابط ، با توجه به تعدادی از علائم هشدار دهنده ، نگاه کنید.
حداقل رساندن ارتباطات اگر اوایل همسر تمام شب ها را در معاشرت همسرش می گذراند ، در مورد دوستان ، کارها ، سرگرمی های خود صحبت می کرد و اکنون گوشه گیر و ساکت شده است ، ارزش این را دارد که در مورد مشکلات روابط بیندیشید. علامت قابل اعتماد از شوهر عاشق شدن او بی توجهی به س questionsالات ، نارضایتی غرغر به جای پاسخ دادن و تمایل وفادار به دفن تلفن خود در هنگام ورود به خانه ، صفحه لپ تاپ به جای گفتگوی جدی در مورد یافتن دلایل این رفتار است
- عدم لمس و تماس بدنی. یک فرد عاشق چگونه رفتار می کند؟ او می خواهد او را لمس کند ، بغل کند ، به آرامی لمس کند ، او را به رختخواب ببرد و اجازه ندهد تا صبح برود. و اگر همسر دست از آغوش کشیدن ، دست زدن به همسر خود برداشته است ، شب پشت می کند و نمی خواهد عشق ورزد ، از خستگی امتناع می ورزد؟ شایان ذکر است که آیا چنین رابطه ای آینده ای نیز دارد یا خیر. در اینجا زمان آن رسیده است که رویابین ، که در ابرها فرو می رود ، هوشیار باشد ، چه شوهرش معشوقه دارد یا خیر ، سعی کند بفهمد دلیل چنین دوری از یک عزیز چیست.
- بی تفاوتی صریح. عشق و نفرت احساسات واضحی دارند که پنهان کردن آنها بسیار دشوار است. اما بی تفاوتی سرد و تحقیرآمیز فاقد هرگونه احساس است و این ترس بیش از نارضایتی پنهان است. اگر شوهر از پاسخ دادن به س stoppedالات دست بکشد ، تحقیر ، جدائی را نشان دهد ، در این صورت دیگر لازم نیست در مورد عشق صحبت کنید.
- تجلی بی ادبی و نارضایتی. شریکی که دوست ندارد و گاهی اوقات بدتر از آن - به راحتی از یک شریک زندگی متنفر باشد ، عمداً او را آزرده ، بی ادب و آزرده خاطر خواهد کرد.چنین رابطه ای محکوم به شکست است ، تلاش برای بازگرداندن آنها و "چسباندن" آن بی معنی است. اگر همسری به صراحت همسر خود را مسخره کند ، قادر باشد نه تنها زبان ، بلکه همچنین دستان خود را حل کند ، ارزش تفکر در مورد طلاق را دارد.
- نمایش برتری و رفتار خودخواهانه. یک فرد دوست داشتنی هرگز همسر روح را تحقیر نمی کند ، با "خود" خود ، حقوق ، قدرت یا جاه طلبی بالاتر به خود می بالد. اگر شریک زندگی شروع به رفتارهای خودخواهانه کرد ، فقط به خود ، راحتی و برتری شخصی فکر می کند ، ارزش این را دارد که آیا او از عشق با همسرش افتاده است. زنگ هشدار - تحقیر ، تحریک مشاجرات و رسوائی ها ، بی احترامی ، انکار پول ، کمک. بهتر است بلافاصله چنین ظالمانی را ترک کرد ، تحصیل مجدد آنها غیرممکن است.
- ظهور اسرار از همسرش. اگر همسر همیشه خیرخواه و گشوده ناگهان ساکت شد ، گوشه گیر شد ، رمزهای عبور را روی تلفن و کامپیوتر گذاشت ، پس چیزی برای پنهان کردن دارد. و اولین فکری که در چنین شرایطی به ذهن خطور می کند حضور یک معشوقه است. متأسفانه ، سو susp ظن ها اغلب درست به نظر می رسند و در اینجا این خود زن است که باید تصمیم بگیرد که چگونه زندگی کند. این اتفاق نمی افتد که توصیه دیگران باشد ، اما شما هم نیازی به این ندارید که همه چیز به خودی خود پیش برود. بهترین چیز این است که یک مرد را به یک گفتگوی صریح بیاورید تا نقطه "i" را بیان کند.
همچنین ، علائم مشکوک که شما را در عشق به یک عزیز شک می کند ، شامل تحریک پذیری ، خشمگین بودن در خنثی ترین سوال یا خواستگاری ، عدم رضایت از غذا ، ظاهر همسرش است. عدم تمایل شوهر به لمس کردن ، گذراندن وقت در خانه ، ظهور وقت اضافه در شب ها و سفرهای مکرر کاری را نادیده بگیرید.
دلایل کشتن عشق
دلایل زیادی برای خنک شدن احساسات همسر وجود دارد. برخی این واقعیت را دوست ندارند که همسر پس از تولد کودک از مراقبت از خود منصرف شود ، برخی دیگر بدون سرگرمی های قبلی در ازدواج خسته می شوند. برخی ماهیت درگیری نیمه دوم را علت بروز نفرت ، شکایت مداوم از کار ، دستمزد و امور خانه می دانند.
دلایل اصلی این حقیقت که عشق از بین می رود یا ناپدید می شود ، روانشناسان شناسایی کرده اند:
- فقدان سرگرمی های مشترک ، موضوعات گفتگو ، علایق و دوستان.
- وسواس بیش از حد یا سرپرستی همسر ، در مرز سو on ظن خیانت.
- نظارت مداوم ، همراه با نق زدن و چک
- هیستریک به هر دلیلی ، حتی ناچیز ، با رسوائی و مشاجره ؛
- تجلی بی احترامی ، خودخواهی ؛
- بی پولی در خانواده ؛
- ناسازگاری در حوزه صمیمی
- ناتوانی در شنیدن ، گوش دادن و برآوردن خواسته های همسر.
قبل از تعمق درباره اینکه چرا شوهر شروع به رفتار ناخوشایند کرد ، کمتر ارتباط برقرار کرد ، دیگر در مورد عشق صحبت نکرد ، باید به رفتار خود فکر کنید. شاید دلیل سرد شدن روابط فقط در همسر نباشد. اگر همسر آماده پذیرش اشتباهات خود و اصلاح خود باشد ، می توان با تلاش مشترک دو قلب عاشق ازدواج را نجات داد. اگر به دلیل درگیری های مداوم ، عشق از بین رفته باشد یا نفرت از یک شریک زندگی ظاهر شود ، طلاق اجتناب ناپذیر است.
آیا ارزش نگهداری خانواده به هر قیمتی دارد؟
اگر زن به این نتیجه رسیده باشد که شوهرش او را دوست ندارد ، آیا سکوت ، تحمل توهین و سو and تفاهم ارزش دارد؟ یا آیا لازم است مردی را با صراحت بیاورید ، او را با استدلال ها و شبهات خود به دیوار سنجاق کنید؟ شاید فریاد بزند: "چه چیزی در من مناسب شما نیست؟" و "چرا مرا تحقیر می کنید و نادیده می گیرید؟" برای حل همه مشکلات کمک می کنید؟ روانشناسان در چنین شرایطی یک چیز را توصیه می کنند - تا زمانی که سوions ظن توسط واقعیت ها تأیید نشود ، ادعای هر چیزی بی معنی است.
اگر شوهر اعتراف نمی کند که از عشق عاشق شده ، زن دیگری پیدا کرده یا تصمیم به ترک خانواده دارد ، اما هنوز سرد ، متفکر ، ساکت است ، باید سعی کنید از او دریابید که این برخورد نسبت به همسرش چیست است. آیا ممکن است به دلیل از دست دادن شغل یا استرس ، افسردگی طولانی مدت داشته باشد؟ و همسر قبلاً گزینه های زیادی برای طلاق احتمالی با تقسیم دارایی ارائه داده بود.اما اگر مومن اعتراف کرد که معشوقه دارد ، یا با عصبانیت در جواب نفرت به جای عشق گذشته فریاد کشیده است ، چنین رفتاری را نباید تحمل کرد. تنها یک راه وجود دارد - طلاق. بله ، سخت ، دشوار ، تحقیرآمیز است ، اما بهتر است مدتی را در ناامیدی و غم و اندوه سپری کنید ، تا بعداً بتوانید یک زندگی جدید و حتی روابط جدید با یک فرد نزدیک به علایق خود ایجاد کنید.
برخی از زنان ، وقتی به همسرانشان می گویند كه او دیگر همسرش را دوست ندارد ، او را ترك می كند یا معشوقه ای دارد ، همچنان به ازدواج در حال فروپاشی ادامه می دهند ، امیدوارند كه همه چیز درست شود. با این حال ، شما باید درک کنید که بازگشت به رابطه قبلی به سختی امکان پذیر است. چنین مواردی بسیار نادر است و حتی اگر همسران پس از طلاق دوباره به هم وصل شوند ، احساسات کاملاً متفاوت است. راحت تر می توان فرد را ترک کرد ، آزادی مطلوب را به او داد ، فقدان عشق گذشته را پذیرفت و سعی کرد به روشی جدید زندگی کند.
مشاوره روانشناسی
بسیاری از زنان ترجیح می دهند در سکوت رنج بکشند ، شک و نگرانی خود را با کسی در میان نگذارند. با این حال ، این بزرگترین اشتباهی است که می تواند منجر به فاصله حتی بیشتر همسران از یکدیگر شود. کارشناسان توصیه می کنند احساسات و اضطراب خود را با عزیزان - مادر ، دوست دختر ، همکار شریک کنید. حتی یک توصیه ساده یا یک وضعیت مشابه در خانواده شخصی که می شناسید می تواند به شما کمک کند تا در زندگی همسرتان چه خبر است ، یک زبان مشترک پیدا کنید.
روانشناسان همچنین توصیه های ساده ای را به کسانی که به طور جدی مشکوک به عدم عشق ، توجه و احترام شوهرشان به نیمه دیگر خود هستند ، می دهند:
- سکوت نکنید ، اما رسوا نکنید ، اما با آرامش از همسرتان در مورد انتظاراتش از ازدواج ، وجود مشکلات خانوادگی و راه حل های آنها س askال کنید.
- رفتار خود را تجزیه و تحلیل کنید ، از عصبانیت بثورات ، رسوائی های "خارج از آب" خارج شوید.
- در مورد چشم اندازهای آینده ، راه های حفظ روابط خوب فکر کنید.
- "مکث" کنید ، مدتی از یکدیگر استراحت کنید و تعطیلات را جداگانه سپری کنید.
- برای از دست دادن امید دوباره از اشتیاق.
اگر شوهر واقعاً دوست داشتن همسرش را متوقف کرد ، و این موضوع را به او در متن ساده گفت ، در اینجا کارشناسان اتفاق نظر دارند - ازدواج نباید انجام شود ، بهتر است طلاق بگیرید ، اما به روشی متمدن و فرهنگی.