غالباً مردم عشق را با محبت اشتباه می گیرند ، روابط برقرار می کنند و در آخر فرد مورد علاقه را رنج می برند یا به او آسیب می زنند. روابط می توانند مستحکم و طولانی مدت باشند ، اما به دلایلی همیشه می توانند از هم گسیخته شوند. اگر مشاجرات ، سو mis تفاهم ها و خیانت ها بیشتر شده است ، پس باید سعی کنید شرایط را تجزیه و تحلیل کنید. شاید مشکلات سلامتی آغاز شود ، اضطراب پس از یک درگیری دیگر افزایش می یابد و برای مدت طولانی ادامه می یابد. حتی یک عصر معمولی که با هم سپری شده ، یک طعم دلچسب عجیب به جا می گذارد. در این حالت ، رابطه "سمی" شد.
اختلاف نظرها ، اختلافات عادی وجود دارد ، اما اگر هر دو به دنبال درک یکدیگر و سازش باشند امری طبیعی است. اما اتفاق می افتد که احساس می شود مشکلی وجود دارد ، اما توضیح دلیل حتی برای خود شخص امکان پذیر نیست.
نمی تواند بی وقفه سازگار شود
مردم عشق را با مراقبت "دیوانه وار" اشتباه می گیرند ، گرچه در حقیقت اینگونه نیست. یک وضعیت معمول دستکاری شریک است. مهمترین چیز این است که به موقع بفهمید که این به نتیجه ای نمی رسد ، شاید شما فقط در کنار هم نباشید. روابط "سمی" باعث می شود فرد احساس ناخوشی کند ، زندگی او را مسموم کند. مشکلات می تواند در محل کار ، در خانواده شروع شود و در مقابل استرس مکرر ، مصونیت به سادگی کاهش می یابد. حتی یک نفر شروع به عادت می کند و فکر می کند همه چیز مرتب است: «ممکن است مشکلی برای من پیش آمده باشد؟ من تنظیم می کنم. " فقط تصور کنید که مجبورید همه زندگی خود را تنظیم کنید و احتمال از دست دادن هویت و احساس ناخوشایند برای همیشه افزایش می یابد. این زندگی است؟ بله ، بسیاری از خانواده ها اینگونه زندگی می کنند و آن را عادی می دانند ، اما اغلب آنها به راحتی می ترسند که با خود اعتراف کنند که رابطه باید پایان یابد بدون ترس از تنها ماندن.
9 نشانه مهم رابطه سمی
قربانی و سوus استفاده کننده
غالباً قربانیان افرادی هستند که در ابتدا عزت نفس پایینی دارند ، به نظر می رسد که آنها دائماً مقصر همه چیز هستند. آنها می خواهند خلاف این را ثابت کنند ، رنج می برند و به حالت غم انگیزی در می آیند. یک هدف عالی برای یک ستمگر. بدرفتار با آگاهی از نقطه ضعف ، غالباً برای اینکه "بالاتر" احساس کند ، به قربانی آسیب می رساند تا احساس کاملاً ناچیز دیگری کند. در نتیجه ، قربانی حتی به آزار دهنده وابسته می شود: او می فهمد که احساس بدی دارد ، اما به نظر می رسد که قلاب شده است.
همچنین اتفاق می افتد که قوی ترین شریک شروع به تصویر کشیدن قربانی می کند تا دیگری را دستکاری کند. ته خط: حسادت ، احساسات انفجاری ، کینه ، ترک مداوم و بازگشت. محبوب ترین: "من نمی توانم بدون تو زندگی کنم!" اما در عین حال ، وضعیت ماهیتی چرخه ای پیدا می کند ، می توان آن را "نوسان احساسی" نیز نامید.
عدم گفتگو
"مشکلات شما ، آن را حل می کنید." مطمئناً ، اگر یکی از شرکا مشکلی دارد ، باید روی حل آن تمرکز کند ، اما نکته این است که رابطه یک کار مشترک و کمک هر دو نفر است. اگر شریک زندگی شما اهمیتی نمی دهد که اتفاق بدی برای شما بیفتد ، آیا این یک رابطه است؟ به عنوان مثال ، مهم است كه یكی در مورد یك موضوع مهم احساسی صحبت كند ، در حالی كه موضوع دیگر خاتمه می یابد یا گفتگو را به جهت دیگری می چرخاند. مردم به یک حلقه آزار و اذیت عاطفی می روند. شریک اضطراب ، علاقه و احساسات بیشتر سعی در برقراری ارتباط دارد ، به دنبال راه های تعامل است و دیگری ، با اجتناب از یکی ، ترک می کند. همچنین ، وضعیت بسیار شبیه به دستکاری است. عدم صحبت در یک رابطه احتمالاً در آخر بد خواهد بود.
نداشتن برنامه اهداف مختلف
این اتفاق می افتد که یک شریک نمی خواهد به آینده مشترک نگاه کند. همه چیز مناسب اوست: برای حرکت به جایی ، او نمی خواهد کاری انجام دهد. و دیگری در انتظار زندگی می کند ، اعتقاد بر این است که برای نیم سال دیگر و رابطه به مرحله جدیدی منتقل می شود. تشکیل خانواده ، کوچ ، مسافرت و حتی آشنایی با والدین حتی به تعویق می افتد. در روابط در مراحل اولیه ایجاد نقطه "i" بسیار مفید است.این منطقی است زیرا بهتر است بدانید که اکنون نسبت به یکدیگر مناسب نیستید تا 5 سال اختلاف و اختلاف بر سر انتظارات ناسازگار. از آنجا که سرمایه گذاری عظیمی از احساسات ، زمان ، انرژی در روابط ، تغییر در ارزش های آنها ، سبک زندگی وجود دارد و در پایان معلوم می شود که همه چیز بیهوده است. وعده ها عمل نیستند. برای اینکه بفهمید به این کار احتیاج دارید یا نه ، می توانید محدودیت زمانی تعیین کنید: اگر شرایط در طی یک سال تغییر نکند ، باید خودتان تصمیم بگیرید که آیا ارزش دارد زندگی را با یک شخص معاشرت کنید یا نه.
انتقاد
این اتفاق می افتد که یک شریک زندگی ، به دلیل عدم اعتماد به نفس یا تربیت ، معتقد است که تحریک و تمسخر دیگری و همچنین سرزنش کردن امری طبیعی است. دیگری ، اگر شوخ طبع نباشد ، ممکن است به سادگی در یک اختلال اضطرابی قرار گیرد. در نتیجه ، او به دلیل چنین نگرشی شروع به از دست دادن اعتماد به نفس خواهد کرد.
صبر
صبر و حوصله فرشته قطعاً به خیر منجر نمی شود: دیر یا زود فرد به سادگی از احساسات انباشته و سرکوب شده منفجر می شود.
اگر یکی احساس کند دائماً چیزی را تحمل می کند ، خود را طوری تنظیم می کند که دیگری بهتر باشد. به یاد داشته باشید - هیچ هدفی وجود ندارد که بخواهید برای آن چیزی را در یک رابطه تحمل کنید. در کار دوره های دشوار ، مشکلات سلامتی وجود دارد. اما به طور مداوم و به خاطر چیزهای کوچک ، در حالت تنش غیرممکن است.
من می خواهم شریک زندگی ام را تغییر دهم
می توان تصور کرد که یک شریک زندگی مدام می نوشد ، سیگار می کشد ، یک سبک زندگی مخرب دارد. دیگری تصمیم می گیرد امور را به دست خود بگیرد و آن را تغییر دهد. این تجارت پیشینی فاجعه است. هیچ کس در سنین هوشیاری به طرز چشمگیری تغییر نخواهد کرد ، مگر اینکه دلیل خوبی داشته باشد ، اگر او نمی خواهد. شما همیشه می توانید در مورد آنچه دوست ندارید بحث کنید ، گفت و گو را شروع کنید ، ببینید واکنش شریک زندگی شما چگونه است و آیا می خواهید به یک جلسه بروید. نیازی به بازسازی کسی نیست ، می توانید سعی کنید خود را تغییر دهید. اما فراموش نکنید که این باید در مرزهای مجاز خود متقابل باشد.
عدم احساس صمیمیت
عاشق شدن چگونه اتفاق می افتد؟ در اینجا ما با یک فرد ملاقات می کنیم ، شروع به دوست داشتن او می کنیم ، هورمون ها ، مانند یک دارو ، به سرش ضربه می زنند. من همه چیز را در یک شریک زندگی دوست دارم: نحوه ایستادن و نگاه کردن به پنجره ، نحوه لباس پوشیدن ، صحبت کردن. اما بعد از حدود یک سال ، هورمون ها فروکش می کنند و ما می فهمیم چه چیزی ما را به یک شخص متصل می کند. در این حالت توجه به احساس نزدیکی بسیار مهم است. این یک عادت بودن در اطراف نیست ، بلکه یک احساس درونی است که می تواند توسط دیگری قابل درک باشد ، اینکه بودن در آن راحت و امن است. همه به حمایت نیاز دارند ، اما اگر در هر شرایطی وجود داشته باشد ، نه تنها شرایط دشوار ، این ممکن است نشان دهنده از بین رفتن نزدیکی عاطفی باشد. تصور کنید که پس از یک روز سخت کار ، شریک زندگی شما ، با درک اینکه احساس بدی دارید ، تصمیم می گیرد شام را خودش بپزد ، فقط به آن استراحت دهید. و مجبور نیست ، علی رغم همه چیز ، کنار اجاق بایستد و بعداً رابطه را درباره مسئولیت ها روشن می کند. البته ، آنها وجود دارند ، اما شناختن شخص مقابل نیز مهم است ، زیرا در آینده شما می توانید جای او باشید. در اینجا موضوع مراقبت نیز بود.
باج خواهی عاطفی
دستکاری - اعمال نفوذ. تهدید به آدرس که اگر کسی همانطور که به او گفته شده عمل نکند ، رها خواهد شد. آیا فکر می کنید این رفتار سلامتی در یک رابطه است؟ پاسخ واضح است. "اگر نمی خواهید 24 ساعت شبانه روز با من باشید ، به رابطه ما احترام نمی گذارید." هنگامی که یک فرد تحت تأثیر یک دستکار قرار می گیرد ، می تواند به اندازه کافی به بررسی وضعیت بپردازد ، شروع به گوش دادن به ملامت ها می کند. و در پایان ، در نظر بگیرید که ارزش اثبات عشق را دارد. ارزش ندارد که اینگونه اثبات شود. اگر این شرایط بیشتر و بیشتر اتفاق بیفتد ، رابطه به احتمال زیاد نابود می شود. با شریک زندگی خود صحبت کنید ، او نباید به دیواری تبدیل شود ، در غیر این صورت هیچ مشکلی به وجود نخواهد آمد.
حسادت
اگر این موارد نادر و منزوی باشد حسادت مشکلی ندارد. مردم اغلب احساس ناامنی و تردید می کنند. اما اگر نوسازی در روابط نفوذ کند ، مثل اینکه یکی مالک دیگری شود ، بدیهی است هیچ چیز خوبی از آن حاصل نخواهد شد. عدم اعتماد همچنین می تواند شاخصی باشد که شخص شریک خود مرتکب زنا شده است.
خروجی
در واقع ، مغز ، قلب ، ذهن خود به فرد می گوید که چه موقع باید آنجا را ترک کند. بازسازی مداوم خود ، شریک زندگی خود ، سازگاری ، رنج ، احساس افسردگی یک وضعیت طبیعی نیست. مطمئناً حالتی از شادی دائمی وجود ندارد ، اما شریک زندگی باید دیگری را شادتر و متقابل کند. اگر فرد احساس بدتری داشته باشد ، بدترین چیز این است که به آن عادت کند ، پس باید وضعیت اصلاح شود. وحشت نکنید: این اتفاق اغلب می افتد. عزت نفس ، تجربه گذشته ، درک نکردن آنچه در واقع لازم است تأثیر می گذارد. اما نباید به خاطر رابطه رنج ببرید ، حتی اگر احساساتی هم دارید.