گاهی اوقات در مورد کودکان بسیار دشوار است. آنها زیاد غر می زنند ، ذوق می کنند ، گریه می کنند و ، به نظر می رسد ، صریحاً ما را مسخره می کنند. اگر در این زمان در یک مکان عمومی باشید ، جایی که علاوه بر یک کودک هیستریک ، نظرات و نظرات بی شماری از دیگران بر شما وارد شود ، دو چندان دشوار است.
هرگونه هوی و هوس کودک یک نیاز برآورده نشده است. همان نیازهای برآورده نشده و همان نیازهای بزرگسالان ذاتی ماست. و تفاوت بین بزرگسالان و کودکان فقط در این است که کودکان خردسال هنوز نمی دانند با این نیاز ناامید کننده (برآورده نشده) چه کنند.
آنها هنوز نمی دانند که چگونه از آن آگاهی داشته باشند
آنها نمی دانند چگونه در مورد او صحبت کنند
آنها نمی توانند کمک بخواهند
آنها نمی دانند که چگونه و حتی حتی نمی دانند که احساسات و خواسته های آنها قابل مهار و پنهان است
برای این ، آنها والدینی دارند که باید در این زمینه به آنها کمک کنند. بفهمید چه اتفاقی می افتد و تا جایی که ممکن است ناراحتی را کاهش دهید. این دقیقاً نقش اصلی والدین و بزرگسالان به طور کلی است. اصلاً مجازات و "آموزش" نیست.
بیایید نگاهی به چند نمونه بیندازیم.
- همیشه وانچکا دو ساله آرام و مطیع امروز فقط نوعی شیطان است. جیغ می کشد ، غر می زند ، لگد می زند. و دلیل آن مته چکش همسایه است. وانچکا امروز بعد از ظهر خوابید ، اما بی قرار و مضطرب نتوانست کاملاً استراحت کند. مادر این را در نظر نگرفت ، و مردم در چشم هستند و نیازی نیست که این را بدانند. اما در عین حال ، باید درک کنیم که پسر خیلی بد رفتار می کند نه به این دلیل که پسر بدی است ، بلکه به دلایلی اکنون او ناراحت است.
- ماشا پنج ساله اغلب خواهر کوچکترش را آزرده خاطر می کند ، و او خودش مدام گریه می کند ، ناله می کند ، دمدمی مزاجی است. نیروهای کافی نیستند. کاری که والدین انجام ندادند: آنها سرزنش کردند ، صحبت کردند و مجازات کردند - هیچ کمکی نمی کند. و ماشا به راحتی عشق والدین خود را پس از تولد خواهرش احساس نمی کند. تمام توجه آنها به جوان تر است ، آنها با او لیس می زنند ، با او محبت دارند. و ماشا در حال حاضر یک بزرگسال است ، او خودش باید با بسیاری از مسائل کنار بیاید.
- در هفت سالگی ، پدر و مادر اولگ او را با هدیه غرق می کنند ، زیرا درآمد خانواده به او اجازه می دهد. اما هر بار در فروشگاه اولگ هیجان انگیز است: او غر می زند ، سپس فریاد می کشد ، فحش می دهد ، بیشتر و بیشتر برای اسباب بازی ها التماس می کند. چرا؟ اگر بیشتر به کاوش بپردازیم ، متوجه خواهیم شد که والدین اولگ فقط آنچه را که فکر می کنند ضروری است خریداری می کنند. آنها هرگز نمی پرسند ، اولگ چه می خواهد؟ از این گذشته ، او همیشه چیزی کاملاً متفاوت از آنچه "درست" و زیبا است را می خواهد.
- حتی نازنین بدنام (این اتفاق کمتر از آنچه بزرگترها فکر می کنند اتفاق می افتد ، اما هنوز هم اتفاق می افتد) - این نیاز کودک به مرزها است. بله ، تعجب نکنید ، کودک به مرزها احتیاج دارد. با کمک او است که او می آموزد به اندازه کافی این جهان را درک کند و جایگاه خود را در آن پیدا کند.
بنابراین ، می بینیم که پشت هر نوع هوی و هوس کودک نوعی نیاز برآورده نشده وجود دارد. شما فقط باید مراقب فرزندان خود باشید ، آن را تشخیص دهید ، کشف کنید و در صورت امکان ، آن را از بین ببرید. و آن وقت همه خوب خواهند شد: هم فرزندان و هم والدین.