مردم با دیدن یکی از عزیزانشان در زندگی خود ، آرزو دارند که شعله عشق برای همیشه روشن شود. اما ، متأسفانه ، بیشتر عاشقان قادر به حفظ احساسات آتشین نیستند. و با گذشت زمان ، یک زن و مردی که روزگاری یکدیگر را دوست داشتند ، با یکدیگر غریبه می شوند.
یکی از دلایل رایج از بین رفتن عشق ، تمایل یکی یا هر دو عاشق به بهبود همه چیز ، از جمله شخصیت و عادات یک شریک زندگی بزرگسال است ، بدون اینکه بدانند این کاملا بی معنی است. هر گونه تلاش برای تغییر صفات شخصیت اصلی یک شریک به معنای خشونت اخلاقی علیه شخص است. به طور طبیعی ، این باعث سرکوب و مقاومت تهاجمی می شود و نمی توان در مورد پیشرفت مثبت روابط صحبت کرد.
در تمایل به غلبه بر عادت های بد نیمه دیگر خود ، مردم اغلب در برابر خصوصیات کاملاً قابل قبول مقاومت می کنند. یک دعوا حتی می تواند درگرفته باشد ، به عنوان مثال ، یکی کندتر از دیگری است ، در حالی که دیگری در حال خواندن سر میز شام و غیره است. نق زدن مکرر در مورد این موارد ناچیز باعث تحریک هر دو طرف می شود که می تواند به نفرت تبدیل شود.
اگر معشوق بلافاصله بفهمد که با آموزش یکدیگر عشق را می کشند همه چیز فرق خواهد کرد. به خودی خود ، تمایل به آموزش مجدد یک شریک به این معنی است که او به عنوان یک فرد شایسته و منحصر به فرد درک نمی شود.
با این حال ، تلاش برای تحصیل مجدد یک شریک زندگی تنها دلیل از بین رفتن عشق نیست. لازم به ذکر است که نتیجه روابط بیشتر تا حد زیادی به آنچه در اولین ساعات آشنایی کاشته می شود بستگی دارد. اغلب ، در تلاش برای جلب رضایت ، یک شریک پرتره خود را تزئین می کند ، شروع به بازی می کند ، حتی گاهی چهره واقعی خود را پنهان می کند. در نتیجه ، شخص عاشق تصویر ایجاد شده می شود.
وقتی رابطه جدی می شود ، تمام نقش های ایجاد شده به یک مشکل جدی تبدیل می شوند. یک شریک عاشق تصویر نیمه دیگر خود ، وقتی با چهره واقعی خود روبرو می شود ، ممکن است ناامید شود. او شروع به درک این خواهد کرد که نفر بعدی شخصی نیست که قبلاً به او علاقه داشته باشد و احساس فریب می کند. بنابراین اثری از احساسات صمیمانه نیست.
دشمن دیگر عشق ، کسالت در یک رابطه است که در ابتدا علاقه به یک شریک زندگی و احساس تازگی به او دامن می زند. هر ملاقات با یک عزیز مشتاقانه منتظر است و از هر لحظه ارتباط بسیار قدردانی می شود. با گذشت زمان ، همه چیز آشنا می شود ، طبق قوانین استاندارد توسعه می یابد ، شرکا خسته می شوند. فقط خلاقیت مستقل به گرم شدن علاقه به یکدیگر کمک می کند. لازم است از کلیشه ها دور شده و سناریوی فردی از روابط ایجاد شود.
عشق می تواند ناتوانی در مرتب سازی مسائل را از بین ببرد. احساسات منفی به طور متناوب ذات انسان را همراهی می کنند ، و غیرممکن است که به طور مداوم فقط لذت در رابطه با همسایه را تجربه کنیم. تحریک ناشی از اقدامات بی پروا و خصمانه معشوق جمع می شود و به درگیری می ریزد. یک نزاع جای دیگری را می گیرد و خصومت جای عشق را می گیرد.
در اینجا مهم است که خصومت جمع نشود ، بلکه بدون انتخاب اصطلاحات ، آن را به یک باره بر روی یک شریک پرتاب نکنید. شما باید آرام باشید ، بر خشم خود مسلط شوید و هوشیارانه دلیل کینه را برطرف کنید. مهم این است که با آرامش در مورد مسائل در حال ظهور با عزیزان بحث کنید و به دنبال سازش باشید ، به توافق برسید.