شما احتمالاً با چنین وضعیتی روبرو شده اید که در دیدن فرد خاصی احساس سرخوشی می کنید ، بلافاصله همه چیز در سر شما گیج می شود و پروانه ها در شکم شما پرواز می کنند. در این صورت ، اولین علائم عاشق شدن را احساس کرده اید.
همدردی یا عشق؟
بنابراین تصمیم گرفتید عاشق شوید. اما هنوز هم باید عاشق شوید - این احساس چیست؟ به هر حال ، عشق بسیار جدی است. گاهی تشخیص عشق ورزیدن از همدردی عادی بسیار دشوار است. همدردی وقتی به شما احساس می شود که ظاهر فرد ، فرم او ، ویژگی های صورت ، چشم ها ، لبخند ، یعنی همه چیزهایی را که می توانید با چشم خود ببینید ، دوست دارید. عاشق شدن وقتی احساس می شود که کاملاً همه چیز را در یک شخص دوست داشته باشید. مطمئن هستید که هیچ کمبودی ندارد. بعداً ، این احساس به عشق واقعی تبدیل می شود. اگر به این فکر کرده اید و فهمیده اید که برای چیزی بیش از مکاتبات و تماس های ساده آماده هستید ، اقدام کنید. اما قبل از اینکه به شخصی درباره احساسات خود بگویید ، باید بدانید که اینها کلمات پوچ نیستند و عواقب جدی دارند
اعتراف
دیر یا زود ، شما فقط از تعارف دادن به یک شخص ، مراقبت از او خسته خواهید شد ، شما می خواهید به یک سطح جدید بروید ، دوست داشته شوید و عشق خود را بدهید. اعلام عشق یک روند نسبتاً دردناک است که می تواند هفته ها یا ماه ها ادامه داشته باشد. همه چیز به عزم شما بستگی دارد. سخنرانی خود را برای مدت طولانی آماده خواهید کرد ، در مورد هر چیز کوچکی که در این لحظه مهیج برای شما اتفاق خواهد افتاد ، فکر کنید. بهتر است با این سوال تأخیر نکنید ، زیرا در حالی که منتظر آن لحظه هستید ، ممکن است شخص دیگری در کنار همسر روح شما ظاهر شود که از شما جلوتر باشد. بدانید که به هر حال هیچ کاری را به طور کامل انجام نخواهید داد ، زیرا قادر نخواهید بود که به تمام مهمترین جزئیات فکر کنید. نکته اصلی این است که زیاد نفوذ نکنید ، زیرا چنین افرادی به سرعت خسته می شوند.
موضوع مورد علاقه خود را یک تاریخ ارائه دهید. اگر فرد نمی تواند این کار را در ساعت مشخصی انجام دهد ، فقط به او بگویید که بعدا برای او نامه خواهید نوشت. وقتی قرار ملاقات می گذارید ، با شمارش روزها مشتاقانه منتظر آن خواهید بود. سپس ، حدود یک ساعت قبل از جلسه احساس هیجان خواهید کرد و هرچه زمان جلسه نزدیکتر باشد ، هیجان شما بیشتر می شود.
با وجود احساس وحشت ، هرگز از قرار ملاقات صرف نظر نکنید. هیچ کس دوست ندارد افراد بلاتکلیف زیرا غیر قابل اعتماد هستند. این واقعیت که عصبی خواهید شد کاملاً طبیعی است ، کلمات اشتباه گرفته می شوند ، همه چیز در ذهن شما دور می زند. برای اینکه زیاد نگران نباشید ، نفس عمیق بکشید و شروع به شمارش اعداد کنید. شجاعت کنید و احساسات و مقاصد خود را به شخص بگویید. بدون احساسات غیر ضروری این کار را با آرامش انجام دهید. به محض ابراز احساسات ، به وضوح احساس بهتری خواهید داشت. فقط برای این واقعیت آماده باشید که ممکن است رضایت شما برای رابطه داده نشود ، زیرا همیشه این اتفاق نمی افتد که شخصی احساسات متقابل نسبت به شما داشته باشد.
اول از همه زمینه را برای گفتگو آماده کنید. صحبت را با یک عبارت مقدماتی شروع کنید تا ناگهان فرد مقابل را تحت فشار قرار دهید. مطمئناً اگر همه کارها را به درستی و با دقت انجام دهید ، فرد واکنش منفی به پیشنهاد شما نخواهد داد. اگر با شخصی آشنا شده اید ، بلافاصله به او می گویید: "من تو را دوست دارم و می خواهم با تو باشم" گیج ، او می تواند با "نه" صریح به تو پاسخ دهد یا حتی بسیاری از مزخرفات مختلف را بگوید.
به یاد داشته باشید که اعتراف شما هرچه باشد ، مهم است که خود را در دست داشته باشید. پس از کنار آمدن با خود ، پس از گفتن نیت خود قادر خواهید بود به طور کامل شرایط را کنترل کرده و از عواقب ناخوشایند جلوگیری کنید.