چند وقت یک بار زوج های زیبایی عاشق وجود دارند که پس از مراجعه به اداره ثبت احوال ، به همسرانی تبدیل می شوند که بی سر و صدا (و گاهاً با صدای بسیار بلند) از یکدیگر متنفر هستند. دلیل ش چیه؟
این واقعیت که یک مرد به خواسته خود رسیده است و نگرش حساس دیگر معنایی ندارد؟ یا آیا این یک دختر خوب به یک "همسر مناسب" تبدیل می شود که با توجه به قوانین خودش خانه ای دنج می سازد و سعی می کند یک مرد را مطابق با استانداردهای خود تغییر شکل دهد؟
راز چنین تحول منفی در دو تفاوت ظریف است که اکثر مردم ترجیح می دهند درباره آنها فکر نکنند:
تفاوت های روانشناسی زنان و مردان از نظر ژنتیکی ذاتی است. تفاوت اساسی بین چگونگی ظاهر شدن یک زن و مرد وجود دارد و اینکه آنها واقعاً چه کسانی هستند.
ژنتیک مسئول استعداد زنا است. ذاتاً ، مردان چند همسری هستند ، زیرا وظیفه آنها که در ابتدا وضع شده است ، گسترش ژن ها و افزایش فرزندان است. تک همسری یک زن نتیجه این واقعیت است که او موظف بود نسب را از نظر کیفی و نه کمی طولانی کند و باید بهترین را از بین متقاضیان انتخاب کند. بنابراین ، یکی از دلایل طلاق این است که مرد به دلیل متفاوت بودن به سراغ زن دیگری می رود. اما زن شریک زندگی خود را به سمت گزینه ای بهتر تغییر می دهد.
تفاوت بین افراد و چگونگی ظاهر آنها منجر به تغییرات رفتاری قبل و بعد از ازدواج می شود. در ابتدا ، یک مرد به دنبال جلب توجه ، عاشقانه تر و احساساتی تر بودن است ، دختر زنانه بودن و لطافت ، ظرافت و توانایی حمایت را نشان می دهد. با این حال ، مهر در گذرنامه هر دو شل می شود: او به جای گل ، آبجو را به خانه می آورد ، او صبحانه را با بیگودی و با ماسک روی صورتش روی میز می گذارد. دانستن این تفاوتهای ظریف می تواند به شما کمک کند یک رابطه واقعاً پایدار و جدی برقرار کنید.
