ناسازگاری شرکا عامل اصلی جدایی است. به جای یک رابطه شاد ، یک زوج شکسته با ذائقه تلخ و خوشی تلخ ، کاملاً با احساسات آزرده ، فریب و کینه پاشیده می شوند. فقط عده معدودی موفق به ساخت کمدی از چنین فاجعه ای می شوند ، البته بهترین آن نیست. شاید روشهایی برای بخشش و فراموش کردن اشتباهات وجود داشته باشد.
دلایل تقلب
غالباً ، خیانت شوهر با تعدد زوجات مردانه توجیه می شود ، در حالی که موفق می شود ارزشهای اساسی اخلاقی را فراموش کند: اعتماد ، مسئولیت ، عزت. اما آیا واقعاً چنین فریبی بر اساس احترام زیر پا گذاشته شده است ، یا انگیزه ای لحظه ای از سریال "گوشت ضعیف است" است؟ ممکن است موارد استثنایی وجود داشته باشد که خیانت از بازی تنیس با پیشخوان تصادفی بدتر نیست؟
دلیل خیانت همسرش قبل از هر چیز نارضایتی وی از زندگی با شخص برگزیده اش است. بی حوصلگی ، روال عادی ، تیرگی احساسات می تواند منجر به جستجوی چیز جدید شود. و اگر روح خود را خم نکنید ، خود زن مقصر این امر است. اگر همه احساسات را کنار بگذاریم و هوشیارانه اوضاع را درک کنیم ، چه کسی چه زن و چه مرد نگاه تحسین برانگیز را حفظ می کند: زیبایی زیبا و آراسته با راه رفتن از لگن یا "پاگ" در تی شرت کشیده با لیست خرید در دست؟ انتخاب واضح است. عدم جذابیت همسر (از نظر جنسی ، زیبایی ، عقلی) دلیل اصلی تقلب است. در این حالت نباید آرنج خود را گاز بگیرید و همه و همه را سرزنش کنید. در این حالت ، لازم است که بهتر شویم و ثابت کنیم که ، به نظر می رسد ، کتاب خوانده شده توسط شوهر حاوی بسیاری از جالب ترین ، اما صفحه های از دست رفته است.
چگونه بفهمیم و ببخشیم
همه چیز درست است. ابتدا باید خیانت شوهر را درک کرد. ارزیابی كردن عمل او نه به عنوان عمل مرد ، بلكه به عنوان عمل مرد ، هر چقدر هم متناقض به نظر برسد. اگر دلایلی برای خیانت جسمی وجود داشت ، که بخشی از آنها مقصر عدم کفایت همسر و بخشی دیگر به دلیل عدم تمایل وی برای تغییر چیزی بود ، شاید درست بود. هیچ کس Klushu را نمی خواهد. هیچ کس نمی خواهد سلولیت پنهان شده در زیر ورقه تری را اتو کند. ناگهان ، بله اما چنین موقعیتی تنها راه گسترش نشدن در خود ترحم ، بلکه تجزیه و تحلیل آنچه اتفاق افتاده و نتیجه گیری درست ، یعنی بخشش است. در آینده مهم است که خود را متقاعد کنید که می توانید دوباره به این مرد اعتماد کنید ، که زن قادر است همه چیز را تغییر دهد و شرایط را به سمت تکرار اشتباه هدایت نکند.
نفهمید ، نبخشید
اگر خیانت منزوی نشود ، اگر به پیوندی محکم تبدیل شود و از مرزهای فریب فیزیکی فراتر رود ، به خیانت معنوی نزدیک شود ، بسیار بدتر است. افسوس که در چنین شرایطی ، شخصی گم شده است. بعید به نظر می رسد که بتوان دلیل درستی را از میان بی نظمی س questionsالات ، یعنی فهمیدن ، یافت. و اگر معلوم شد فردی سو تفاهم شده است ، پس او غریبه می شود. پس چرا غریبه ای را می بخشد و گناهان او را می آمرزد؟ این تخصص همسر نیست.
تقلب در یک لحظه سخت به شوهر غیر قابل قبول است. نمی توان آن را هوی و هوس نامید ، با ضعف قابل توجیه نیست. ناتوانی در یک تکیه گاه در یک لحظه دشوار در مرد بسیار ترسناک تر از اشتیاق او به احساسات جدید با دیگر زنان است. بنابراین ، بخشش در اینجا بی جا است. اگر فردی شکست خورده باشد ، ممکن است دوباره تکرار شود.
در این شرایط مهم است که عزت نفس را حفظ کنید ، همه تقصیرها را نپذیرید ، احترام و اطمینان به جذابیت خود را حفظ کنید. و همیشه به یاد داشته باشید که زندگی ادامه دارد.