این زن با مرد مطلقه ای ازدواج کرد. به نظر می رسد همه چیز خوب است: یک فرد قابل اعتماد ، شایسته ، بدون عادت های بد ، صمیمانه همسر جدید را دوست دارد و از نظر مادی ، خانواده مشکلی ندارد. به نظر می رسد ، زندگی می کنند و شادی می کنند! اما این بدشانسی است: یک زن نمی تواند با این واقعیت کنار بیاید که شوهرش اغلب به دیدار خانواده سابق خود می رود ، توجه زیادی به فرزند اول خود می کند. به همین دلیل ، او حسود ، آزرده خاطر است ، احساس ناامنی می کند. مشاجره و درگیری ممکن است در خانواده آغاز شود.
دستورالعمل ها
مرحله 1
یک چیز ساده را بفهمید: احساسات شما قابل درک و طبیعی است ، اما نباید توسط آنها هدایت شوید. بله ، یک زن می خواهد احساس کند دوست دارد و تنها او است ، اگر فرد دیگری مورد توجه شریک زندگی خود قرار گیرد ، احساس ناراحتی ، حسادت می کند. اما این موضوع نه در مورد همسر سابق شوهر شما بلکه در مورد فرزندانش است. و کودکان برای هر فرد عادی مقدس هستند.
گام 2
به هیچ وجه شوهرتان را سرزنش نکنید ، صحنه ها ، رسوائی ها را نسازید. فقط با این کار به این نتیجه خواهید رسید که او از شما دور شود. او به ناچار یک فکر خواهد کرد: "اما معلوم می شود که او بی عاطفه ، بیرحم است." درک کنید که او به فرزندان خود علاقه دارد ، هنوز آنها را دوست دارد ، تا حد ممکن کمک می کند ، به نفع او صحبت می کند. حتماً داستان های ناراحت کننده ای در مورد اینکه مردان پس از طلاق حتی فرزندان خود را به یاد نمی آورند ، کوچکترین کمکی به آنها نمی کنند و از هر طریق ممکن از پرداخت نفقه پرهیز می کنند ، شنیده اید. و شما و دوستانتان صادقانه عصبانی شدید: چطور می توانید اینقدر بی روح باشید. همسران سابق خود را دوست نداشته باشید - حق شماست ، اما فرزندان مقصر هیچ کاری نیستند. شوهر شما کاملاً متفاوت است ، او هم قلب دارد و هم احساس مسئولیت می کند. باید شادی کرد ، نه اینکه سرزنش کند.
مرحله 3
کاملاً طبیعی است که هر از گاهی دچار ترس می شوید - "آیا او به خانواده قبلی خود برمی گردد؟" اما فکر کنید ، اگر شوهرتان را تحت فشار قرار دهید ، صحنه هایی را ترتیب دهید ، اولتیماتوم هایی را مطرح کنید "یا من ، یا آنها!" ، پس این فقط ممکن است اتفاق بیفتد. به جای سرزنش ها و رسوائی ها ، از همسرتان در مورد سلامتی و امور فرزندانش س questionsال بپرسید ، در صورت نیاز به همه کمک های ممکن خود کمک کنید. اگر کودکان به اندازه کافی بزرگ شده اند ، پیشنهاد دهید آنها را برای دیدار دعوت کنید. این روش مطمئناً شوهر شما را خوشحال و لمس خواهد کرد ، به نفع قدرت خانواده شما خواهد بود.
مرحله 4
به عنوان آخرین چاره ، اگر فکر می کنید شوهرتان بیش از حد به خانواده سابق توجه دارد یا بسیار سخاوتمندانه به او کمک می کند ، می توانید در این مورد با او صحبت کنید ، اما مودبانه ، با ظرافت. از لحن قاطع و ناراضی خودداری کنید. در ابتدا ، حتماً بر این نکته تأکید کنید که عشق و توجه او به فرزندانش از نظر شما قابل درک ، طبیعی و احترام است. و سپس می توانید به اصل موضوع پی ببرید: "اما ، شما باید اعتراف کنید ، اکنون خانواده شما اینجا هستند ، و من نیز نیاز به توجه و مراقبت شما دارم."