با ظهور صنعتی شدن ، کودکان به یک بار تبدیل می شوند ، و نه به مددکار ، و دوره رشد آنها به 25 سال می رسد. خانواده هایی که دارای فرزندان زیادی هستند از نظر اقتصادی به خانواده های بدون فرزند ضرر می کنند. علاوه بر این ، یک آپارتمان برای کودکان آینده و مشکلات مربوط به ظاهر یک کودک در کار وجود دارد. چرا ما هنوز بچه می خواهیم و آنها را داریم؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
غریزه حفظ خود. همانطور که می دانید ، یک فرد نه تنها یک موجود اجتماعی است ، بلکه یک موجود بیولوژیکی است ، به طوری که غرایز حیوانات ناخودآگاه برای او آشنا هستند. در این حالت ، کودک انگار خودش به نظر می رسد. چنین والدینی معمولاً تربیت کودک را از شانه های خود به شانه های پدربزرگ و مادربزرگ تازه ساخته تغییر می دهند.
گام 2
غریزه گله - "مثل بقیه". بسیاری از افراد فقط به این دلیل که خانواده ای بدون فرزند فرومایه هستند ، مایل به بچه دار شدن هستند. همسرانی که از غریزه گله پیروی می کنند ، بندرت پدر و مادر خوبی می شوند ، زیرا تصور کمی از روند تربیت فرزندانی که "برای نمایش" داشتند ، دارند.
مرحله 3
دوم I. این اتفاق می افتد که والدین صاحب فرزندی می شوند تا به نوعی ادامه زندگی خودشان شود. آنها امیدوارند که فرزندشان هر کاری را که به موقع به دست نیاوردند انجام دهد. در این حالت ، کودک نه تنها زیاد ، بلکه توجه بیش از حد به او داده می شود ، که در نهایت شخصیت کودک را سرکوب می کند ، خواسته های او در نظر گرفته نمی شود. مادری که آرزو دارد نوازنده شود ، پسرش را وادار می کند ساعت ها پشت پیانو بنشیند. در آینده ، والدین ناامید خواهند شد ، زیرا فرزند آنها ، دیر یا زود ، آنچه را دوست دارد انجام می دهد.
مرحله 4
کودک به عنوان هدیه. زن فقط به این دلیل فرزندش را به دنیا می آورد که مادرش ، شوهرش یا پدرش آن را خواسته اند. او خودش اشتیاق به بارداری یا زایمان را احساس نمی کند ، بنابراین بدون خوشحالی زیاد با کودک نیز رفتار می کند و ترجیح می دهد مسئولیت کسانی را که این هدیه را برای آنها تهیه کرده است ، به او بدهد. در چنین خانواده هایی ، کودکان دور از ذهن بزرگ می شوند ، زیرا آنها محبت نزدیکترین افراد خود را احساس نمی کنند.
مرحله 5
لیوان آب. این گمترین و مضحک ترین گزینه است. هم اکنون نیز بسیاری از آنها فقط فرزند دارند تا بتوانند در سنین پیری از آنها مراقبت کرده و یک لیوان آب به همراه داشته باشند. چنین والدینی به سادگی نمی فهمند که صرفه جویی در هزینه برای یک پرستار کافی است. بعلاوه ، کودک ممکن است معلول شود ، به کشور دیگری برود یا به سادگی بمیرد. والدین باید بدانند که کودک در پیری راحت سرمایه گذاری نمی کند. هنگامی که کودک بزرگ شود ، با خانواده و حرفه خود به فردی مستقل تبدیل خواهد شد.
مرحله 6
موقعیت اجتماعی. برخی افراد فقط دوست دارند خود را پدر یا مادر خانواده بنامند. آنها هم به خود و هم به اطرافیان خود ثابت می کنند که در حال حاضر افراد مستقل و بالغی هستند که نظر همه را باید در نظر بگیرند. به عنوان مثال ، دختری تنها برای جدا شدن از والدین خود می خواهد ازدواج کند و صاحب فرزند شود. این اتفاق می افتد که تولد کودک باعث تغییر بهتر زوجین می شود و آنها را مجبور می کند که در نگاه خود به زندگی تجدید نظر کنند.
مرحله 7
وراثت. یک انگیزه اصیل داشتن یک فرزند است - یک وارث ، که تجربه ، مهارت ها ، سرمایه و دارایی به او منتقل می شود. مشکل فقط در صورت عدم علاقه کودک به شغل پدر / مادر ایجاد می شود.
مرحله 8
بازگشت به دوران کودکی. خانواده یک کودک به دنیا می آورند تا این فرصت را پیدا کنند که دوباره مثل بچه ها احساس کنند و همه چیز را دوباره تجربه کنند - اولین قدم ها ، اولین دندان ها و اولین کلمات ، برای کشف دوباره دنیایی پر از عجایب. آنها دوباره قادر به تماشای کارتون ، نقاشی ، بازی با اسباب بازی خواهند بود. جالب اینجاست که بعضی اوقات والدین با اشتیاق بیشتری این کار را انجام می دهند تا کودکان.
مرحله 9
ایجاد. با خلاقیت ، مردم مانند خدا می شوند. بالاترین آفرینش ایجاد زندگی جدید است. زن و مردی که عاشق یکدیگر شده اند تمایل طبیعی دارند که در یکی ادغام شوند و شخصی ایجاد کنند که اجزای آنها را در خود داشته باشد.
مرحله 10
عشق.البته خوشبخت ترین فرزندان در آن خانواده هایی بزرگ می شوند که هر دو والدین دقیقاً به دلیل عشق فرزندی در آنها ایجاد کرده اند. والدین کودک را بازسازی نمی کنند و به او احترام می گذارند ، و همچنین سعی می کنند از هر راه ممکن به او کمک کنند تا رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کند.