فلاسفه ، اهالی هنر و سایر روح درمانگران قرن ها تلاش کرده اند تا سرنخی از ماهیت خیانت مردانه پیدا کنند. چرا مردی که به خاطر عشق ازدواج کرده و به وفاداری خود اطمینان داشت ، همسرش را فریب می دهد؟ چگونه می توانید سکوت ناگهانی احساسات و قلب را ارزیابی کنید؟ چه چیزی خیانت شوهر را تحریک می کند: وسوسه ، کسالت یا جستجوی ابدی ایده آل؟ شما می توانید س questionsالات بیشتری را فرموله کنید ، در هر مورد یک دلیل وجود دارد.
برخی - "فقط کمی" ، دیگران - "چشمها بالا می رود" ، برخی دیگر - با تغییر ، اثبات شایستگی خود ، چهارم - سکوت را در پاسخ به همدردی های آشکار در آدرس خود ضروری نمی دانند ، پنجم این است که جذب عنصر خطر ، توهم عاشقانه ، که آنها در زندگی روزمره بسیار کم است ، ششم - یک تمایل ابتدایی برای سرگرمی است. اندازه گیری همه با یک معیار غیرممکن است و هیچ شاخص روانشناختی مشخصی در مورد این نمره وجود ندارد ، آنها می گویند ، "با دقت نگاه کنید ، به نظر می رسد اشتباه است." با این حال ، گاهی اوقات ، دانش اولیه روانشناسی این امکان را فراهم می آورد که نوع خاصی از مردانی را که همسرشان را تقلب می کنند ، مشخص کند.
اول در لیست "چه مردانی تقلب می کنند؟" - "دون خوان". برای او مهم است که هرچه بیشتر زنان خودش را بسازد. این "برنامه زندگی" اوست: شناختن ، علاقه داشتن ، ترتیب دادن ، جذب کردن ، برنده شدن و عاشق شدن. نیازی به حساب کردن در روابط بیشتر با چنین مردی نیست ، زیرا این "بیشتر" به سادگی در برنامه های او وجود ندارد. او یا به همسرش برمی گردد ، یا به دنبال زیبایی های جدید می رود. دون خوان شر نیست ، او فقط یک قلب دوست است. این چنین نقشی است و به نظر وی هیچ پیشرفت دیگری در روابط به شما ارائه نشده است. در زندگی روزمره ، این نوع مردان اگرچه از نظر سخت کوشی متمایز هستند ، به ندرت به شناخت دست می یابند: اشتیاق همه جانبه به "ارتفاعات" جدید در امور قلب مانع زیادی است. "تنها نگرانی من دستیابی به خوشبختی مطلق بود ، البته در روابط با زنان. جستجو هم طولانی و هم بی فایده بود ، اما من هنوز منتظر هستم … ".
نوع دوم مردانی که به همسران خود خیانت می کنند "زن زن" است. به نظر می رسد ، چه مصداق توهین آمیزی است ، اما نمایندگان خوش خلق این نژاد آن را تقریباً یک تعارف می دانند. آنها همچنین شکارچی هستند ، اما بر خلاف Don Juans ، آنها ایده آلیست نیستند. علاوه بر این ، آنها انگیزه های قابل درک تری دارند ، به عنوان یک قاعده ، هیچ چیز بالایی در پشت آنها یافت نمی شود. عاشقان در جستجوی لذت نه تنها در مورد همسر یا دوست دختر خود ، بلکه همچنین در مورد چیزهای حیاتی مختلف ، به عنوان مثال ، در مورد سلامتی فراموش می کنند. آنها خودشان نظر دیگری دارند: «زن زن؟ - این بدان معنی است که من زنان را دوست دارم ، می فهمم که آنها دقیقاً به چه چیزهایی نیاز دارند ، من می دانم چگونه مراقب باشم تا هر دو دوست داشته باشند …"
پیچیده تر از "دون خوان" و "Womanizer" ، "مقدسین خانمها" همسران خود را تقلب می کنند. آنها به راحتی نمی توانند بدون جامعه زن زندگی کنند. عزیزان قانونی آنها هرگز سخت می بینند ، هر از گاهی تماشای لبخند زدن همسرانشان ، دیدن "چیز کوچک" جالب در یک لباس تنگ و پاشنه های استیل. آنها عجله می کنند تا کت به او بدهند (در را باز کنید ، فندکی بیاورید) ، او در عوض لبخندی درخشان به او می دهد و شوهرش متوجه می شود که تنها حضور او به او کمک می کند تا از آشنایی امیدوار کننده جلوگیری کند. چه کسی می داند که چنین وضعیت هایی در گذشته بوده است (در آینده نیز خواهد بود) … اما مدتی پیش ، همسر خود به همان طعمه افتاد. مردش چقدر هنرمند بود ، چقدر در شوخی و تعارف مبتکر بود! بله ، جذب "مقدسین خانمها" مشابه برای آنها دشوار نیست و سپس ، به محض تمایل ، برداشت میوه های شیرین آن را شروع کنید. "من با یک دختر جذاب جوان ازدواج کرده ام ، اما این بدان معنی نیست که نسبت به دیگران بی تفاوت هستم. من هیچ وظیفه ای برای اغوای آنها ندارم ، فقط سعی می کنم توجه داشته باشم …"
اما بیشتر اوقات آنها همسران خود را تقلب می کنند … مردانی که خود را زیبا می دانند ("خودشیفته ها"). و به هیچ وجه به این دلیل که شناختن آنها یا برقراری رابطه با زنی که دوست دارند برای آنها راحت تر است.بر خلاف "مقدسین خانمها" ، "خودشیفتگان" از اهمیت بیشتری برخوردار هستند که احتمالاً مورد ستایش قرار گیرند - به عنوان شناختی دیگر از مقاومت ناپذیری خود. و به خاطر این پرستش ، آنها تمام می شوند. قلب بسیاری از زنان با نگاهی "مکر" یا لبخند هالیوودی از نگاه خسته می شود ، و صاحبان آنها را مجبور می کند سر خود را از دست بدهند و طرف دیگر سکه را کاملاً نادیده بگیرند ، یعنی اینکه برای شخص خودشیفته فقط یک فرد فوق العاده جذاب وجود دارد - خودش. "دوست من مدت طولانی است که با خیانت من کنار آمده است ، او آموخته است محبوبیت من را نزد خانمها بپذیرد و می فهمد که مقاومت در برابر هجوم آنها برای من چقدر دشوار است …"
لیست انواع مردانی را که به همسرانشان تقلب می کنند ، "Autumn Casanova" می بندد. و این دشوارترین وضعیت برای روان زن است - "موهای خاکستری در ریش ، شیطان در دنده". یک مرد خوب خانوادگی ، که تاکنون در بی اعتبار کردن روابط مورد توجه قرار نگرفته است ، بدخلق ، گزنده و … معلوم می شود - بی وفا! "چرا؟" و "برای چه؟" گیج در سر همسر قانونی ، در حالی که نفرت انگیز "با چه کسی؟" بر تمام علامت های سوال دیگر غلبه ندارد. "با کی؟" - بله ، با دختری که بیست سال از او کوچکتر است … افسوس ، اما چنین خیانت های بی برنامه ای به "شیرهای موی خاکستری" اغلب اتفاق می افتد. "به محض دیدن او ، بلافاصله فهمیدم که همه چیز هنوز ممکن است خوب باشد. عزیزم ، لطیف ، برازنده - با چنین کسی احساس یک ابرمرد خواهد شد …"