هنگامی که کودک با هدفی بزرگ روبرو می شود که تلاش های روزانه او را می طلبد ، رسیدن به پایان برای او بسیار دشوار است بدون اینکه همه چیز را در وسط بگذارد. داستان های عامیانه معروف روسی به او کمک می کند تا با موفقیت از پس وظیفه برآید.
قصه های عامیانه روسی ، حتی ساده ترین آنها ، سرشار از خرد دنیوی است و می تواند در شرایط دشوار زندگی به یک نجات دهنده واقعی تبدیل شود. آنها به شما خواهند گفت که چگونه در شادی و غم ، در ثروت و فقر رفتار کنید ، چگونه فریب را بشناسید و از آب خارج شوید. و داستان عامیانه روسی "شلغم" به شما می آموزد که چگونه به هدف خود برسید.
علی رغم سادگی ، "شلغم" یک داستان کاملاً چند وجهی است که نحوه دستیابی به نتیجه مطلوب را آموزش می دهد.
"شلغم" می آموزد که از انجام کارهای بزرگ و دشوار نترسید ، اگر نتیجه ارزش آن را دارد.
"پدربزرگ شلغم کاشت." خود شلغم رشد نکرد ، اما پدربزرگ آن را کاشت ، یعنی او می خواست آن را رشد دهد ، تلاش كرد: او در مورد نان روزانه خود فكر كرد ، دانه ای پیدا كرد ، آن را در زمین قرار داد ، به دنبال آن بود ، آن را آبیاری كرد ، علف های هرز را از بین برد - برداشت: "یک شلغم بزرگ و بزرگ رشد کرده است." او وظیفه داشت - شلغم را از زمین بیرون بکشد. و از آنجا که شلغم خیلی بزرگ است ، برای پدربزرگ کار ساده ای نیست. اما او هنوز هم با آن مقابله می کند ، تسلیم نمی شود - برداشت محصول بسیار خوب است! - و "پدربزرگ شروع به کشیدن شلغم از زمین کرد."
"شلغم" به شما می آموزد که به درستی قدرت خود را ارزیابی کنید.
"(پدربزرگ) می کشد ، می کشد ، نمی تواند بکشد." پدربزرگ سعی کرد بیش از یک بار بکشد ، بیش از یک بار تلاش کرد - این کار نمی کند ، او می فهمد که یک نفر نمی تواند کنار بیاید و خواستار کمک است.
"شلغم" یاد می دهد که وقتی نمی توانید به تنهایی کنار بیایید از شما کمک بخواهد.
این کیفیت بسیار مهمی است که به شما امکان می دهد در یک تیم کار کنید. "پدربزرگ مادربزرگ را صدا زد" ، و وقتی هر دو نفر موفق نشدیم ، آنها همچنین نوه ، و اشکال ، گربه و موش را صدا زدند - تا اینکه با این کار کنار آمدند. و همه آنها با هم ، هماهنگ کار کردند و بنابراین با این وظیفه کنار آمدند.
این معنای مستقیم داستان است. و اگر کمی از طرف دیگر به آن نگاه کنید ، می توانید ببینید.
"شلغم" البته هدف ما ، نتیجه عالی ماست ، که می خواهیم به آن برسیم. اما بار اول کار نمی کند. در اینجا لازم است برای کودک توضیح داده شود آنچه می خواهد به آن برسد یک شلغم بزرگ و بزرگ است و او آن را خواهد کشید.
پدربزرگ در افسانه بزرگترین و قوی ترین است ، او اول شلغم را می کشد. این اولین تلاش برای رسیدن به یک هدف است. بزرگترین و سخت ترین آن است. اما با وجود همه تلاش ها ، این کار برای رسیدن به هدف اولین بار ، مانند پدربزرگ انجام نمی شود.
اما این دلیل بر تسلیم شدن نیست. پدربزرگ چه کرد؟ به مادربزرگم زنگ زدم. وقتی اولین بار نتیجه نگرفت چه باید کرد؟ دوباره امتحان کنید در این حالت ، تلاش در حال حاضر کمتر خواهد بود ، کشیدن شلغم نسبت به بار اول آسان تر خواهد شد ، زیرا تلاش اول موضوع را از مرکز مرگ خارج کرده و ادامه کار آسان تر است.
پدربزرگ و مادربزرگ با این کار کنار آمدند ، یک شلغم بیرون آوردند؟ نه ، و وقتی با هم نتیجه نگرفت ، آنها نوه را صدا زدند ، و آن - سوسک ، و سوسک - گربه و گربه - موش. هیچ کدام تسلیم نشدند و هرکدام به هدف خود ادامه دادند و معلوم شد که هر دستیار بعدی کوچکتر و ضعیف تر از دستیار قبلی است. به همین ترتیب ، تلاش های ما در رسیدن به هدف هر بار کمتر از اهداف قبلی است ، زیرا ما در حال حاضر تجربه ای داریم که ما را به نتیجه مطلوب نزدیک می کند. فقط در زندگی ما دقیقاً نمی دانیم که آن موش دقیقاً چه موقع اجرا می شود که به تکمیل کار آغاز شده کمک می کند.
بنابراین ، نمونه داستان عامیانه روسیه به وضوح نشان می دهد که برای دستیابی به یک هدف بزرگ ، تلاش مکرر لازم است و هر تلاش جدید آسان تر از تلاش های قبلی خواهد بود.
برای جذب بهتر این فرمول انگیزشی ، در این مسیر همراه با کودک خود قدم بردارید ، و هر مرحله را توضیح دهید:
- اکنون اولین تلاش را انجام می دهید ، این سخت ترین و دشوارترین است و دفعه دیگر که آن را امتحان کنید ، آسان تر خواهد بود.
- نگاه کنید ، امروز برای شما از دیروز راحت تر است ، و فردا حتی راحت تر است.
- وقتی هدف بدست آمد ، می توان به گذشته نگاه کرد و دید که چند قدم برای رسیدن به موفقیت برداشته شده است ، و یک بار دیگر به یاد داشته باشید که اولین قدم سخت ترین مرحله و آخرین مرحله آسانترین قدم بود.
- و باید یک لحظه شادی از نتیجه به دست آمده وجود داشته باشد - "آنها شلغم را کشیدند!". این مرحله برای تحکیم انگیزه برای دستیابی به اهداف بعدی بسیار مهم است ، مهم رنگ آمیزی احساسی است. حتماً کودک خود را تحسین کنید ، شادی خود را برای او به روشنی و عاطفی ابراز کنید ، این احساس پیروزی را با او در میان بگذارید و او با کمال میل به قله های جدید بدوید.
و به طوری که در مسیر موفقیت بعدی گام های کمتری برداشته شود ، اهداف واقع بینانه ، قابل دستیابی ، اما جالب و مرتبط تعیین کنید ، و نتیجه دیری نخواهد کشید.