سیلی زدن ، سیلی زدن به سر قطعاً در معامله با کودکان ممنوع است. هزاران مقاله در این باره نوشته شده است و آنها در هر مرحله صحبت می کنند. اما روشهای زیادی برای آسیب رساندن به کودک بدون تأثیر جسمی وجود دارد.
تحقیر نکن
هرگز کودک را تحقیر نکنید. به خصوص در مقابل مردم دیگر. به نظر ما می رسد که در چنین لحظه ای مانند والدین خوبی به نظر می رسیم و نگران آینده فرزندانمان هستیم. اما اگر آنچه واقعاً برای شما مهم است نحوه رشد فرزندانتان است ، دیگر تحقیر آنها را برای همیشه متوقف کنید. "در چه کسی اینقدر کج هستی؟ من هرگز چنین مزخرفاتی را ندیده ام. چه کسی به چنین دمدمی مزاجی نیاز دارد؟ " - آن درد و شرم درونی که کودکان در این لحظه تجربه می کنند ، در زندگی آنها در روان آنها نقش می بندد. کودکان از نزدیک ترین افراد جهان انتظار حمایت و کمک دارند. با تحقیر کودکان ، به آنها می فهمیم که نه تنها از حمایت از آنها امتناع می کنیم ، بلکه خود تهدیدی محسوب می شویم.
خیانت نکن
وقتی مثلاً پدری خانواده را ترک می کند و در همان زمان برادرزاده هایش از فرزندانشان مهمتر می شوند: او آماده است همه کارها را برای آنها انجام دهد ، اما نمی خواهد بستگان خود را بشناسد. این مسئله به ویژه برای کودکانی که به پدرشان وابسته بودند و با آنها رابطه خوبی داشتند ، همانطور که اعتقاد داشتند دشوار است.
یا مثالی دیگر ، در خیابان بچه گریه می کند ، افراد اطرافش به او اظهار نظر می کنند ، زیرا او با آنها تداخل می کند. و مادر به جای اینکه طرف کودک را بگیرد یا حداقل موضعی خنثی اتخاذ کند ، کودک را نیز سرزنش یا شرم می کند.
کودکان تازه یاد می گیرند در این دنیا زندگی کنند ، برای آنها احساس امنیت و خانه مهم است ، جایی که همیشه می توانید برگردید و در امنیت باشید. در شرایط خیانت ، آنها می فهمند که کسی را ندارند که به او متوسل شوند ، هیچ کس به آنها احتیاج ندارد و آنطور که می خواهند مهم نیستند.
از حریم خصوصی خود دور بمانید
اول از همه ، این مربوط به بزرگسالان است. آنها اولین قدمهای خود را در بزرگسالی برمی دارند و هر حرف ، اظهارنظر یا تردید سهل انگاری می تواند احساسات دردناک ناخوشایندی ایجاد کند. بسیار وحشتناک است اگر والدین مکاتبات کودک را مخفیانه بخوانند ، و اگر چیزی را دوست ندارند مجازات کنند. مطمئناً اجازه دهید زندگی نوجوانتان روند خود را طی کند ، ارزش آن را ندارد. اما تحمیل یا مجبور کردن گفتن همه چیز غیرممکن است. در حالت ایده آل ، اگر حتی قبل از بلوغ رابطه اعتماد داشته باشید. اما اگر نه ، شما باید اکنون کار کنید.
اما حتی کودکان کوچکتر نیز می توانند زندگی شخصی خود را داشته باشند. به عنوان مثال ، اتاق خودتان یا حداقل یک قفسه در کمد. کتابهای شخصی شما ، اسباب بازیهایی که دیگران دسترسی محدودی به آنها دارند.
آنچه را که نمی توانید برآورده کنید قول ندهید
پدر قول داد برای آخر هفته بیاید ، اما ظاهرا فراموش کرد که کدام یک را روشن کند. شما قول دادید که برای تولد خود تلفن خواهید داد و سپس نظر خود را تغییر دادید. قبل از بیرون رفتن برای پیاده روی ، آنها قول بستنی دادند ، و سپس شما خیلی تنبل شدید و نمی توانید به فروشگاه بروید. با هر چنین حادثه ای اعتماد کودک خود را نسبت به خود تضعیف می کنید. او می فهمد که نمی توان به تو اعتماد کرد ، بهتر است موارد شخصی و مهم را با تو در میان نگذارد ، زیرا دوباره فریب خواهی خورد. و باور کنید این از بین رفتن صمیمیت بارها در آینده شما را آزار خواهد داد.
البته پیش بینی همه شرایط ، به هر ترتیب یا دیگری ، دشوار است ، هر از چند گاهی باید قول های خود را بشکنیم. اما در چنین مواردی باید صمیمانه عذرخواهی کرده و دلیل آن را توضیح دهید. حتی اگر کودک شما برای شما خیلی کوچک به نظر برسد. بهتر است از همان ابتدا روابط صادقانه و باز را شروع کنید.