پیام های مربوط به پایان جهان تقریباً هر ساله بشر را هیجان زده می کند: یا یک دنباله دار در حال نزدیک شدن ، یا تغییر در مدار زمین ، یا به طور کلی برخی از حملات مبهم شروع "پایان روزها" را تهدید می کند.
به نظر می رسد که تعداد کمی از این تهدیدات را جدی می گیرند ، اما با این وجود ، مردم به طور فعال در حال بحث در مورد این احتمال در میان خود هستند ، و حتی برخی از آنها آماده می شوند - برای هر مورد.
بندرت اعتقاد به "پایان جهان" قریب الوقوع مبتنی بر درک واقعی واقعیت های علمی استناد شده توسط پیش بینی ها است. بیشتر به این دلیل که این واقعیت ها بسیار مشکوک است و حتی فرضیه های علمی فقط از یک پیشرفت غم انگیز احتمالی وقایع می گویند چرا مردم هنوز با شنیدن "آخرالزمان" بعدی آرامش خود را از دست می دهند؟
احساسات شدیدی را احساس کنید
زندگی اکثر مردم به روشی سنجیده پیش می رود: کارهای معمول ، امور روزمره ، گفتگو با اقوام و دوستان در مورد همان موضوعات. از یک طرف ، به مردم حس ثبات وجودشان را می دهد. اما باز هم ، روز به روز ، در گرداب معمول امور و حوادث فرو می رود ، فرد کمی خسته می شود.
به نظر او می رسد که هیچ اتفاقی نمی افتد ، لرزش احساسی کافی وجود ندارد. برخی از مردم می دانند كه چطور می توانند خودشان چنین آرامش روانی را ترتیب دهند: اینها ورزش های شدید و مسافرت و گاهی اوقات فقط "علاقه های آفریقایی" در آشپزخانه خود هستند. دیگران منتظر نوعی رویداد از خارج هستند که می تواند هیجان زده ، لرزان ، ترس و امید به آنها ایجاد کند. و چرا "پایان جهان" قریب الوقوع برای این کار بد است؟
دریابید که زندگی متناهی است
حتی افرادی که باور ندارند وجود زمینی بشر به زودی به پایان می رسد ، با گوش دادن به صحبت در مورد رویکرد قریب الوقوع یک فاجعه جهانی ، بی اختیار به پایان پذیری همه چیزهایی که آنها را احاطه کرده است فکر می کنند. آنها ناخواسته به این فکر می کنند که سیاره ما چقدر شکننده است و عمر آنها کوتاه است. پیام های مربوط به پایان جهان به عنوان نوعی سیگنال برای یک شخص است: "عجله کن! زمان زیادی برای شما باقی نمانده است! فکر کن چه کار دیگری می توانی انجام دهی؟"
و مردم در اتمام امور فوری عجله دارند ، یا برعکس ، لذت های کوچک یا بزرگی را که همه "برای بعدا" کنار می گذارند ، به خودشان می دهند. از این گذشته ، ممکن است "بعدا" وجود نداشته باشد! تهدید "پایان جهان" به عنوان نوعی "شلاق" برای یک شخص عمل می کند ، که او را تحریک می کند ، او را وادار به انجام کارهایی می کند که برای آنها وقت پیدا نکرده است ، اما به راحتی جرات نکرده است! و نزدیک شدن به یک فاجعه جهانی به برخی کمک می کند تا از احساس گناهی که سرانجام برای برآوردن خواسته های خود رفتند خلاص شوند.
جامعه خود را با افراد دیگر تحقق بخشید
افکار در مورد یک فاجعه جهانی باعث می شود که شخص فکر کند که حضور در جامعه ای از نوع خودش برای او چقدر مهم است. او با تفکر در مورد مرگ قریب الوقوع کل تمدن بشری ، خود را به عنوان بخشی از این ارگانیسم بزرگ بزرگ درک می کند ، متوجه می شود که در مقابل چنین تهدیدی در مقیاس بزرگ ، ارزش او بیش از هر شخص دیگری نیست. این بدان معناست که اختلافات اجتماعی ، ملی ، فرهنگی چندان مهم نیستند. از این گذشته ، آخرالزمان به کسی رحم نمی کند.
و البته ، چنین افکاری باعث می شود که مردم اهمیت زندگی خانوادگی و روابط دوستی را کاملاً بیشتر احساس کنند. تصادفی نیست که درست قبل از "پایان" مورد انتظار جهان ، دوستان تماس می گیرند ، اقوام دور هم جمع می شوند. نه اینکه ما به طور جدی از یکدیگر خداحافظی کنیم ، اما در هر صورت ، زیرا احساس خطرناک بودن شانه خود را در کنار خود بسیار طبیعی است! و خوب است