بیایید نگاهی بیندازیم به سه م componentsلفه یک رابطه عاشقانه قوی و پایدار. ما تجزیه و تحلیل می کنیم که چگونه دوستی ، روابط باز ، مشارکت و سایر انواع روابط شکل می گیرد.
من تعریف روانکاو ای. فروم را دوست دارم: "عشق یک علاقه فعال به زندگی و رشد شی object عشق است." آیا فکر می کنید این رابطه ای است که با عباراتی نشان داده می شود: "من تو را ممنوع می کنم به آنجا بروی" ، "این کار را برای من انجام ده" ، "من تمام زندگی با تو خواهم بود" و دیگران؟ البته که نه. یک رابطه سالم اتحادیه دو فرد مستقل است که جداگانه ، اما حتی در کنار هم احساس بهتری دارند. و همچنین این رابطه ای است که در آن هیچ وعده پوچ و کلمات بزرگی وجود ندارد ، اما پشتیبانی واقعی ("آسان نخواهد بود ، اما من آنجا هستم") و اقدامات ("من ما را به عنوان شام درست کردم") وجود دارد.
من فکر می کنم شما قبلاً چیزهای زیادی در مورد E. فروم و نظریه عشق او شنیده اید ، بنابراین ، به جای اینکه در این موضوع بپردازم ، به نظریه روانشناس دیگری - R. Sternberg - می پردازم. اگر فروم از عشق به عنوان یک هنر صحبت می کرد ، پس استرنبرگ با آن بیشتر شبیه ریاضیات بود. بیایید نگاهی دقیق به همه چیز بیندازیم.
سه م componentsلفه رابطه عاشقانه
بنابراین ، این اجزای عشق کدامند:
- صمیمیت و صمیمیت. این خویشاوندی از روح ، قرابت عاطفی و روانی است. این شامل مشترک علایق ، اهداف و چشم اندازهای زندگی است. و همچنین این اشتیاق برای گشودن در برابر شخصی ، اسرار خود را به او بسپارید و اسرار او را حفظ کنید.
- جنسیت و اشتیاق. این جاذبه اجسام است. به معنای محدود ، این یک تصادف کاملاً فنی در پاستل است. به معنای گسترده ، این یک اتفاق در سطح میل جنسی ، ترجیحات و تخیلات جنسی ، اعتقادات و نگرش ها در این زمینه از زندگی ، رهایی است. و البته این جذابیت برای نگاه هاست.
- انتخاب و مسئولیت. این نزدیکی و اتحاد افراد ، رشد فکری است. این م componentلفه است که به حفظ روابط طولانی مدت و توسعه آنها کمک می کند. این شامل تعهدات ، توانایی حفظ مرزهای خود و دیگران ، حل تعارضات ، بحث درباره مشکلات و غیره است.
یک کوکتل از سه عنصر ، عشق سالم ، کامل و واقعی است. و ترکیبات مختلف این عناصر نتیجه کاملا متفاوتی را به همراه دارد. بیایید نگاهی دقیق تر بیندازیم.
ترکیبی از م componentsلفه ها و ویژگی روابط
فقط در مورد اینکه چرا ما با بعضی دوست هستیم ، اما عاشق دیگران می شویم یا نسبت به آنها احساس تمایل جنسی می کنیم:
- در جایی که فقط صمیمیت و نزدیکی وجود دارد ، دوستی متولد می شود. مردم از یکدیگر حمایت ، احترام و ارزش می گذارند. آنها از گذراندن وقت با هم لذت می برند.
- در جایی که فقط جنسیت و اشتیاق وجود دارد ، رابطه جنسی و آزاد وجود دارد. در این حالت فرد به عنوان یک شخص علاقه ای ندارد. به عنوان ابزاری برای رفع نیازهای خاص دیده می شود.
- در جایی که فقط تعهد و مسئولیت وجود داشته باشد ، یک روال معمول بوجود می آید. این در یک ازدواج راحت یا در آن مرحله از یک رابطه هنگامی رخ می دهد که صمیمیت و اشتیاق از بین می رود و فقط زندگی روزمره باقی می ماند. در چنین رابطه ای خیانت رخ می دهد و هر یک از شرکت کنندگان دارای روان رنجوری ، بیماری و … هستند.
- در جایی که صمیمیت و اشتیاق وجود دارد ، احساساتی عاشقانه اما کوتاه مدت بوجود می آیند. یعنی ، ما در مورد دسیسه ها ، عاشقانه های تفریحی صحبت می کنیم.
- در جایی که صمیمیت و مسئولیت وجود داشته باشد ، مشارکت یا همسایگی بوجود می آید. اگرچه ، به نظر من ، هنوز هم مانند دوستی به نظر می رسد (اما در نظریه استرنبرگ چنین چیزی وجود ندارد ، در آنجا فقط در مورد همسایگی است و دوستی بر اساس صمیمیت است).
- در جایی که اشتیاق و تعهد وجود دارد ، روابط طولانی مدت بوجود می آیند ، اما بدون نزدیکی عاطفی. به بیان ساده ، این یک رابطه بر اساس جنسیت است. اما با وجود نزدیکی در تختخواب ، وفاداری ، مادی و سایر حمایت ها در امور مختلف ، مردم واقعاً نزدیک نمی شوند. چنین رابطه ای مانند عشق واقعی است و می تواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد ، اما با این حال این عشق واقعی نیست.
اکنون می توانید احساسات خود را به راحتی درک کنید ، و در واقع به بسیاری از س fromالات حوزه روابط بین فردی پاسخ دهید.