متفکران و فلاسفه از دوران باستان به دنبال پاسخ این سوال بودند: آگاهی چیست؟ در طول قرن ها اختلافات پیرامون این مفهوم و امکانات آن انجام شده است. آنها تا امروز فروکش نمی کنند.
لازم است
کتاب درسی روانشناسی
دستورالعمل ها
مرحله 1
مبانی نظری این پدیده اجتماعی توسط روانشناس زمان ما Tulving I. وقتی همه از چیزی آگاه هستیم) و اخلاق خودکار (حافظه اپیزودیک ، آنچه از خودمان آگاه هستیم) مطالعه و به خوانندگان ارائه شد.
گام 2
پدیده اجتماعی آگاهی مدرن بشر این است که آگاهی محصولی از تاریخ کل بشریت است که نتیجه رشد بسیاری از نسل ها است. با این حال ، برای درک اصل این پدیده ، لازم است که بفهمیم همه چیز از کجا شروع شده است. آگاهی با تکامل روان حیوانات شروع به رشد می کند. بنابراین ، قبل از ظهور انسان باهوش ، میلیون ها سال شرایط لازم ایجاد شده بود.
مرحله 3
رشد هوشیاری با ساده ترین ارگانیسم ها و گیاهان آغاز شد ، که توانایی رشد در واکنش به تأثیرات مختلف جهان پیرامون را دارند. به این حالت تحریک پذیری می گویند. این مرحله از رشد روان را معمولاً حسی می نامند. میلیون ها سال بعد ، ارگانیسم ها از طریق تشکیل حواس شروع به درک می کنند. این امر منجر به توانایی دستیابی به خصوصیات فردی مانند رنگ ، شکل شد. ادراک به بالاترین شکل آگاهی در حیوانات تبدیل شد. امکان نمایش اشیا به عنوان یک کل را فراهم کرد. و اشکال بالاتر پستانداران حتی عناصر ساده ترین تفکر را ایجاد می کنند. با ترکیب همه مراحل و مراحل ذکر شده و افزودن احساسات و اراده ، حافظه معنایی نیز توسعه یافت.
مرحله 4
مفهوم آگاهی را می توان با استفاده از تعریف زیر نشان داد. آگاهی بالاترین شکل بازتاب واقعیت پیرامونی است. این فقط برای یک شخص خاص است ، با عملکردهای جداگانه ای از مغز متصل می شود ، که قبل از هر چیز مسئول گفتار است. بنابراین ، هسته اصلی آگاهی ، خود دانش است. هوشیاری همیشه متعلق به موضوع است ، یعنی به شخص.
مرحله 5
معیارهای آگاهی شامل چندین نکته مهم است. به عنوان مثال ، مردم ، بر خلاف حیوانات ، آگاه و شناختی دارند ، قادر به پیشرفت هستند. هوشیاری با خودآگاهی و درون نگری و همچنین خود کنترلی مشخص می شود. شکل گیری این معیارها در صورتی اتفاق می افتد که فرد بتواند خود را از واقعیت پیرامون متمایز کند. بنابراین ، خودآگاهی اصلی ترین و مهمترین تفاوت بین یک فرد باهوش و روان یک حیوان رشد یافته است.