مادربزرگ ها و پدربزرگ ها یک قشر جدا از همه اقوام هستند که در تربیت و مراقبت از کودک تازه به دنیا آمده شرکت می کنند. اینکه آیا این مسئله برای والدین تازه وارد مشکل است یا یک کمک ارزشمند ، یک سوال باز و یک معضل ابدی است. مطمئناً یک چیز روشن است - انکار نقش اساسی آنها در رشد و مراقبت از کودک احمقانه خواهد بود.
این یک واقعیت سرسختانه است و یک حقیقت آشکار آن را تأیید می کند:
1. مادران و پدران جوان غالباً شدیداً به نسل قدیمی وابسته هستند ، زیرا آنها هنوز هم واحد کاملی از جامعه نیستند که آنها ایجاد کرده اند و فرزندشان ، در بیشتر موارد ، با برنامه ریزی متولد نمی شود ، بلکه به این دلیل که "این اتفاق افتاده است " بر این اساس ، نه از نظر مادی و نه از نظر اخلاقی ، آنها آماده نیستند که دوباره تازه متولد شده را به پاهای خود برسانند ، زیرا آنها حداقل گوشه و کنار پول خود را ندارند. بنابراین ، همه مسائل مالی به آرامی بر سر سر همه پدربزرگ ها و مادربزرگ های یکسان قرار می گیرد.
2. عدم مهارت مطلق در اداره کودک با مهارت والدین خود جبران می شود.
3. حضور مادربزرگ ها و مادربزرگ ها باعث می شود که سال های جوان بیهوده از دست نرود و به آنها اجازه می دهد کودک کوچک را زیر یک بال امن بیاندازند و "مفید" را برای گذراندن وقت بگذرانند ، و اقدامات خود را با جمله "ما هنوز جوان هستیم ، می خواهم قدم بزنم ».
اما ، با وجود این ، هنوز خانواده هایی هستند که مسئولیت کامل زندگی ، سرنوشت ، سلامتی و رشد کودک خود را احساس می کنند. اینها عمدتا جوانان باهوشی هستند که اولاً سعی می کنند تا حد ممکن از والدین خود مستقل باشند و به وضوح می دانند که چگونه با وارث خود رفتار کنند و ثانیاً. در اینجا به دلیل مشارکت همزمان در پرورش خرده ریزها ، مشکلات زیادی در حال حاضر در حال ایجاد است ، که می تواند به یک درگیری واقعی یا حتی یک جنگ تبدیل شود.