متأسفانه عشق همیشه شاد و آسان نیست. بسیاری از افراد ، پس از کسب این احساس ، با موانع غیر قابل عبور زیادی روبرو شده اند و همه آنها قدرت تحمل همه چیز را پیدا نمی کنند و توانایی دوست داشتن را از دست نمی دهند.
نمونه هایی از عشق علی رغم
دوست داشتن علی رغم این ، دوست داشتن علی رغم همه مشکلات ، علی رغم هر گونه دشواری و مانع. هر موقعیت خاص ممکن است ویژگی های خاص خود را داشته باشد ، اما متداول ترین نمونه های عشق با وجود آن را می توان شناسایی کرد.
به عنوان مثال ، یک دختر و یک پسر در نگاه اول با شور و شوق عاشق یکدیگر شدند ، آنها ازدواج کردند ، زندگی شادی را شروع کردند ، بچه دار شدند. پس از چندین سال زندگی خانوادگی ، فاجعه ای وحشتناک اتفاق می افتد: شوهر دچار حادثه می شود ، برای همیشه معلول می شود ، و روی صندلی چرخدار زنجیر می شود. زندگی یک زن و شوهر متاهل کاملاً تغییر می کند ، اکنون زن وظایف سرپرست خانواده را انجام می دهد ، برای او بسیار دشوار است: از نظر جسمی و روحی. دوستان و اقوام دلسوز به یک زن توصیه می کنند که شوهر دیگری برای خودش پیدا کند ، اما او نمی تواند این قدم را بردارد ، خانواده اش هر ساله فقط قویتر و متحد می شوند.
چه چیزی چنین خانواده ای را از نابودی نجات می دهد؟ واقعیت این است که با وجود همه مشکلات ، زن همسر خود را مانند قبل دوست دارد. البته ، ممکن است کسی بگوید که او فقط برای ترک او متاسف است. اما فقط برای ترحم ، حتی یک خانواده طولانی نخواهد ماند ، زیرا به این چیز دیگری نیاز دارد ، یعنی عشق.
اگر خانواده ای توسط افراد محصور در صندلی های چرخدار ایجاد شود ، علیرغم آن ، می توان جلوه ای زنده از عشق را مشاهده کرد. با وجود همه چیز ، آنها به عشق اعتقاد دارند و می توانند این احساس را با یکدیگر تقسیم کنند. گاهی اوقات فرزندان در چنین خانواده هایی متولد می شوند که این امر بار دیگر حق آنها را برای عشق ورزیدن علی رغم همه چیز ثابت می کند.
عشق بی پاسخ ، که سالها دوام دارد ، همچنین احساسی است که نمی تواند تسلیم استدلال های یک عقل سلیم و سرد شود. یک شخص می فهمد که دوست داشتن از این طریق غیرممکن است ، که جز درد و رنج چیزی برای او نخواهد داشت. با این وجود ، علی رغم همه چیز ، او علی رغم رنج و درد روانی خود ، علی رغم کمبود عشق متقابل ، استدلال های دوستان و آشنایان ، همچنان این احساس را تجربه می کند.
عشق با وجود چقدر قوی است؟
قدرت چنین عشقی به شخصی که این احساس را تجربه می کند بستگی دارد. شخصی در همان اولین مشکلات تسلیم می شود ، به دلایلی ضعف خود را توجیه می کند. در این حالت ، می توان فرض کرد که هیچ عشقی وجود نداشته باشد ، این احساس در مقابل یک آزمایش جدی ، آزمایشات ، مقاومت نکرده باشد. این اتفاق اغلب می افتد اگر شخصی عادت داشته باشد که شخص دیگری را برای چیزی دوست دارد ، مثلاً برای موفقیت ، ثروت و غیره. اما همه این ارزش ها زودگذر است و وقتی شخص دیگری آنچه را که دوست داشته اند از دست بدهد ، خودش عشق خود را از دست می دهد.
اگر عشق به یک شخص دیگر به ثروت ، موفقیت و غیره او گره نزند ، در سخت ترین شرایط زندگی در هیچ جایی از بین نخواهد رفت ، بلکه فقط شدت می یابد ، حتی بیشتر خود را نشان می دهد و به یک نمونه زنده از احساس شگفت انگیز موجود تبدیل می شود علی رغم همه بدبختی ها و ناملایمات …