هر کودکی زیباست. اما این بدان معنا نیست که همه کودکان یکسان هستند. برخی خوشحال و باز ، برخی دیگر گوشه گیر و آسیب پذیر هستند. برخی بستنی را دوست دارند ، برخی دیگر آب میوه را دوست دارند. برخی خوب درس می خوانند ، در حالی که دیگران مطالعه را دشوار می کنند.
عملکرد ضعیف کودک دلایل زیادی دارد. برای درک اینکه چرا یک کودک نمره کم می گیرد ، شما باید نه تنها در مورد او ، بلکه همچنین در مورد محیط زیست او یاد بگیرید. بعضي اوقات ، بعنوان مثال ، كودكان کلاس C مي شوند ، زيرا معلم توجه كافي به آنها ندارد. کودک برای تأیید و تشویق تمایل خود به یادگیری به بزرگسالان نیاز دارد. اگر معلم تلاش های خود را نادیده بگیرد ، دیگر علاقه خود به روند آموزشی را از دست می دهد همچنین این اتفاق می افتد که معلمان به عمد "متوجه" نمی شوند که بچه ها دست خود را می کشند ، تا "افراد بالادست" را سرگرم نکنند. آنها مشکلات شخصی را به دانش آموزان منتقل می کنند ، زیرا آنها را به عنوان رقبای خود می دانند. امروز ، برخی از میخائیل آندریویچ رئیس را چاپلوس می كنند و جایزه دریافت می كنند و فردا همكار آزرده او میخائیل كوچك را در شاگرد خود می بیند و به او اجازه نمی دهد به س answerال پاسخ دهد. این البته یک مثال تقریبی است ، اما ، با این وجود ، در واقعیت ، مواردی از این دست اغلب اتفاق می افتد. وقتی به دنبال دلایل عملکرد ضعیف دانش آموز هستید ، فیزیولوژی نباید فراموش شود. این امر خصوصاً در مورد دانش آموزان دبستان بیشتر صدق می کند. همه کودکان به سرعت به یک اندازه سیستم عصبی رشد نمی کنند. بیشتر کودکان نوپا از هفت سالگی آماده شروع مدرسه هستند ، اما برخی از آنها طبق برنامه ارائه شده توسط سیستم آموزش مدرن هنوز قادر به یادگیری در سن هفت سالگی نیستند. آنها مطمئناً با همسن و سالان خود مقابله خواهند کرد ، اما در ابتدا کار برای آنها دشوارتر از بقیه خواهد بود. در این حالت مهم است که معلم نسبت به کودک توجه داشته باشد ، در مورد توانایی های خود در او تردید ایجاد نکند. در غیر این صورت ، دانش آموز با توجه به اینکه به طور طبیعی احمق است ، نمی خواهد درس بخواند و نمی تواند به چیزی برسد. کودکان خردسال تمایل به یادگیری مشتاقانه دارند. ممکن است چیزی برای آنها مفید نباشد ، اما این سوال برای آنها پیش نمی آید که چرا همه اینها لازم است؟ یک نوجوان اغلب تصمیم می گیرد که مطالعه امری ثانویه باشد. دامنه علایق او گسترده است و نشستن کنار کتاب ها برای او کسل کننده ، غیرضروری به نظر می رسد. دانش آموزان دبیرستانی باید انگیزه داشته باشند ، تا به آنها نشان دهند که نظر آنها در مورد مدرسه اشتباه است. و این همانطور که در نگاه اول به نظر می رسد دشوار نیست. به هر حال ، بسیاری از افراد ، که بزرگسال می شوند ، نسبت به موضوعاتی که روزگاری به آنها آموزش داده می شود ، دیدگاه دیگری دارند. دختر ، که ازدواج کرده بود و فهمیده بود که نمی تواند کاری در خانه انجام دهد ، با کمال میل در یک درس کار شرکت می کند. اما افسوس که او دیگر حق تحصیل رایگان ندارد.