عشق هدیه ای بسیار ارزشمند است که از بالا ارسال شده است. گاهی اوقات آن را هدر می دهیم ، آن را با ادعاهای کوچک به یکدیگر مبادله می کنیم ، مشاجرات ناخوشایند و روشن شدن بی پایان روابط ، که از بین می رود ، از دست دادن آخرین جرقه های عشق … چگونه این هدیه را حفظ کنیم ، بدون آن هیچ خانواده ای احساس خوشبختی نمی کند ، به اتحادیه دوستان نفرت انگیز دوست مردم تبدیل می شوید؟
بدون احترام متقابل ، بالاخره حتی پرشورترین زوج های عاشق به اختلاف نظر می رسند و کینه جمع شده نسبت به یکدیگر در روشن شدن روابط عاطفی ، پر از سرزنش های متقابل ، بیرون می زند. تحریک متقابل احساسات را جلب می کند ، از جذابیت جسمی متقابل می کاهد. غالباً ، چنین روابطی به پرخاشگری متقابل ، رسوائی ها ختم می شود و ممکن است دیر یا زود منجر به وقفه شود.
با وجود این ، ایجاد روابط ممکن است ، هرچند که آسان نیست. سناریوهای توسعه روابط در همان ابتدای کار ، هنگامی که افراد سعی می کنند یکدیگر را راضی کنند - و مرتکب اشتباهاتی می شوند ، که بعداً منفجر کننده اختلافات خشن می شوند. دلایل ناهماهنگی اغلب در خود ما ریشه دارد. هرچه زودتر به این دلایل پی ببریم ، درگیریها و شرایط بحرانی کمتر در ازدواج در انتظار ما هستند.
در شرایط مختلف زندگی چگونه رفتار می کنید؟
شاید شما خیلی راحت باشید و خجالت بکشید تا نیازهای خود را بیان کنید. شما با شرایط و الزامات شریک زندگی موافقت می کنید ، اگرچه این کار برای شما ناخوشایند و بی فایده است. بله بگویید حتی اگر ناامیدانه نمی خواهید موافقت کنید. شما از اینکه با مشکلات حل نشده خود تنها بمانید ، از ابراز نارضایتی خجالت می کشید. در نتیجه ، شریک زندگی شما یک تلفن همراه گران قیمت دریافت می کند ، در حالی که شما از صندل های ناراحت قدیمی خود شرم می کنید. شما مسئولیت هایی دارید که به دلیل کمبود وقت یا تلاش زیاد قابل انجام نیستند و خستگی جمع شده مانع از استراحت خوب شما می شود. یک گربه در خانه ظاهر می شود و باعث می شود شما کمی آلرژی ناتوان کننده داشته باشید و اوقات فراغت شما مملو از افراد ناخوشایندی است که روحیه شما را خراب کرده و باعث تحریک می شوند. با گذشت زمان ، زندگی ناخوشایند در رابطه منعکس می شود. شورش شما ، که هر از چند گاهی آغاز می شود ، توسط یک شریک سوund تفاهم دفع می شود - یا باعث حمله شدید او می شود. عصبانیت جمع شده در درون خود با حملاتی از خشم غیرقابل پاسخگویی آشکار می شود ، گریه می کنید ، ظاهراً بی دلیل ، یا از درون خود خارج می شوید ، و هم شریک زندگی خود را محکوم به تنهایی می کنید. چگونه از این جهنم کوچک روزمره جلوگیری کنیم؟
کمرویی و ظرافت بیش از حد را کنار بگذارید. نه گفتن را یاد بگیرید و امتناع خود را توجیه کنید. در ابتدای رابطه ، متقاعد کردن شریک زندگی بسیار راحت تر است و با گذشت زمان به احترام به خواسته ها و عدم تمایل شما عادت می کند. برای خود واضح باشید: چه نیازهای فوری برای ارضای آنها نیاز دارید و شاید شریک زندگی شما نیز همان نیازهای اضطراری را داشته باشد. یاد بگیرید که اصلی را از ثانویه جدا کنید. و سپس در جوراب شلواری پاره یا کفش های ناراحت و فرسوده نخواهید نشست ، متأسفانه به صدای یک جعبه موسیقی عجیب و غریب گوش می کنید ، که به طور تصادفی در یک بازار کک خریداری شده است. فقط کسانی که از دیدن آنها خوشحال می شوید در خانه شما ظاهر می شوند ، و بعد از ضیافت های دوستانه مجبور نخواهید شد که با شریک زندگی خود دعوا کنید ، صبح روز بعد تعجب کنید - در واقع ، چه مشاجره ای سخت آغاز شد.
اعتماد به نفس کیفیت اصلی است که باعث احترام می شود. به آرامی ، اما بدون ابهام ، از تلاش همسرتان برای "نشستن روی سر خود" جلوگیری کنید. سعی کنید هزینه های لازم را به خاطر هوی و هوس "نیمه" محبوب خود انکار نکنید.
از طرف دیگر ، تعارف خوشایند و سخنان گرم را با یکدیگر فراموش نکنید.خاطرات هیجان انگیز از اولین جلسات ، مکانهای زیبا ، موسیقی به یاد ماندنی - تعدادی از چیزهای کوچک که به طور شگفت آور الهام گرفته شده اند و شما را در دوران اشتیاق عاشقانه به یکدیگر احاطه کرده اند ، به احیای لحظات فراموش نشدنی زندگی مشترک کمک می کنند. از احساساتی به نظر رسیدن نترسید ، عزیزتان شما را به خاطر این کار محکوم نمی کند ، اما مهمترین چیزی را که قبلاً شما را بهم پیوند می داد - خویشاوندی روح ها را به شما یادآوری می کند. دریغ نکنید که احساسات گرم را به یکدیگر اعتراف کنید ، این باعث می شود عشق محو نشود.
اتحادیه خوب ، پایدار و مطمئن بین زن و مرد زمانی بوجود می آید که هر یک از آنها به نیازهای دیگری رسیدگی کند ، تاریخ های مهم "شخصی" را بخاطر بسپارد ، از قلب پاک هدیه های کوچک بسازد. و ترسناک نیست اگر وضعیت توصیف شده در داستان هنری "هدایای جادوها" در زندگی شما اتفاق بیفتد: هنگامی که تازه ازدواج کرده های جوان و فقیر تصمیم گرفتند به یکدیگر هدیه دهند ، و ارزشمندترین چیزی را که داشتند اهدا کنند: شوهر ساعت گران قیمت نقره ای خود را فروخت بدون زنجیر ، همسر نفیس خود را برای مراقبت از موهای قهوه ای مجلل او خریداری کرد ، و همسر موهایش را برید و آن را فروخت تا به همسرش زنجیر نقره ای برای ساعت مورد علاقه خود بخرد. به هر حال ، مهمترین چیز در رابطه هماهنگی و عشق است ، خالی از عشق و عاشقی نیست ، حتی اگر این عاشقانه غم و اندوه کمی داشته باشد. و عشق همیشه بر اساس میل به دادن ، دادن - پیاده روی های انفرادی ، شادی های کوچک ، شگفتی های دلپذیر ، مراقبت و احترام به یکدیگر است.