برخی والدین از پرخاشگری بیش از حد فرزندشان ناراضی هستند ، برخی دیگر بیش از حد صلح جو و مهربان هستند. خصوصاً غالباً از پدران می توانید چنین شکایاتی را بشنوید: نوعی خانم جوان موزل در حال رشد است ، او نمی داند چگونه پس دهد ، اسباب بازی انتخاب شده را با خود ببرد و زندگی بسیار بی رحمانه است ، قوی زنده می ماند ، ضعیف محکوم به آی تی. اما این نظر والدین است. چگونه می توان به کودک یاد داد که در شرایط بحرانی رفتار کند و برای خودش بایستد؟ بخاطر داشته باشید که برای شروع ، به همان اندازه مهم است که والدین بخواهند وضعیت خاص و واکنش کودک خود را به درستی ارزیابی کنند.
دستورالعمل ها
مرحله 1
آیا مطمئن هستید که در مورد مسئله اغراق نمی کنید؟ تفکیک دو نکته مهم است: نحوه ارتباط کودک با این وضعیت و واکنش شما ، والدین در برابر آن. از خود بپرسید: آیا وضعیت امور در واقعیت از نظر پسر یا دخترتان به همان اندازه چشمگیر است؟ آیا این حقیر است که مورد تحقیر ، توهین ، ستم و ستم قرار گرفته است؟ یا آیا این وضعیت چیزی را از کودکی خود به شما یادآوری کرده است ، چیزی که روزگاری تجربه کرده اید ، برخی از نارضایتی های قدیمی خود را ، و ناخواسته ایده های خود را در مورد زندگی به فرزند خود منتقل کرده اید؟
گام 2
عقده های خود را به فرزند خود القا نکنید. این نتیجه مستقیم آنچه در بالا گفته شد است. والدین با اعتقاد به اینکه او مورد تحقیر قرار می گیرد ، غالباً در فرزندان خود عقده های حقارت را طراحی می کنند. توجه بزرگسالان را به نوعی بی عدالتی متمرکز نکنید ، کودک چنین واکنشی نشان نمی دهد. مسخره شده ، رانده شده ، پذیرفته نشده در بازی … همه چیز در طول ارتباط کودکان اتفاق می افتد. حالا آنها اجازه بازی ندارند ، اما در عرض 30 دقیقه آنها با خود تماس می گیرند. شما را رانده اند و در عرض چند دقیقه شخصی را دور خواهید کرد … در دوران کودکی ، نارضایتی به راحتی تجربه می شود و به سرعت فراموش می شود.
مرحله 3
به آنچه به کودک می گویید ، چه کلمات-تصویری را استفاده می کنید گوش دهید. ما اغلب خودمان ، به قول خودمان ، زندگی کودک را "برنامه ریزی می کنیم". ما می گوییم: "زندگی بی رحمانه است ، و در آن لازم است که سخت راه خود را بجنگید." و کودک احساس می کند توسط دشمنان محاصره شده است. جهان عظیم است ، و کودک در آن کوچک است ، بنابراین او قادر به مبارزه با جهان نیست ، و بنابراین احساس نمی کند برنده شود ، احساس محافظت نمی کند. از این رو ، بعضی از کودکان ترس دارند ، در حالی که برخی دیگر رفتارهای پرخاشگرانه دارند ، که منشأ آن ترس از جهان است. به یاد داشته باشید که برای یک رشد هماهنگ و کامل ، برای کودک مهم است که باور کند دنیا با او دوستانه است. البته ، می توان با شر روبرو شد ، اما خوب باید غالب شود.
مرحله 4
فرزند خود را "ضعیف" صدا نزنید (حتی در فکر). این مورد بعضی از والدین ، عمدتا پدرها است. بچه ها خودشان را کنار می کشند ، زیرا نمی توانند با عدم اعتماد به قدرت خود کنار بیایند ، و همچنین از اینکه نارضایتی پدر یا مادر را تحمل کنند می ترسند. و دیگر از گفتن تجربیات ، احساسات به والدین خود دست می کشند. و مشکلات مانند گلوله برفی شروع به رشد می کنند ، که باعث فاصله بیشتر کودک از دنیا می شود.
مرحله 5
بچه هنوز قادر به دفاع از خود نیست ، بنابراین از او دفاع کنید ، اما نه تا حد تعصب. به کسانی تبدیل نشوید که به هر دلیلی در حیاط ، مهد کودک ، مدرسه رسوائی می کنند … اما محافظت نکردن کودک و حتی سرزنش او در ضعف ، بدترین راه حل است. با گذشت زمان ، او خود را یاد می گیرد ، قدرت مقاومت در برابر بی عدالتی و پرخاشگری را جمع می کند ، اما در حال حاضر بزرگسالان موظف هستند به او کمک کنند تا بفهمد چه اتفاقی می افتد. در نظر گرفتن سن کودک بسیار مهم است.
مرحله 6
لازم است فرد کوچک را از شرایط آسیب زا خارج کنید. اگر کودک شما دائماً مورد آزار و اذیت قرار می گیرد ، با مراقبان یا معلمان صحبت کنید. در صورت لزوم او را به م institutionسسه دیگری منتقل کنید. اما فقط به عنوان آخرین چاره ، "دویدن" از مهد کودک به کودکستان یا از مدرسه به مدرسه به همان اندازه مخرب کردن "مشکل" مخرب است.
مرحله 7
کودک خود را مشاهده کنید: آیا او خودش پرخاشگری را تحریک می کند؟ شما با مربیان یا معلمان صحبت کردید ، مراقبت از کودک یا مدرسه را تغییر دادید ، و وضعیت همچنان برقرار بود.شاید فقط اطرافیان دختر یا پسرتان نباشند. ظاهراً فرزند شما چنین رفتاری را نسبت به خودش تحریک می کند. و سپس شکایت می کند که آزرده خاطر شده است. در این حالت ، شما باید بیاموزید که تغییر ندهید ، بلکه باید با کودکان ارتباط برقرار کنید ، باز و خیرخواه باشید.