زمانی وجود دارد که فردی فکر می کند تمام توان خود را به پایان رسانده ، از همه ابزارهای ممکن استفاده کرده است ، اما نتیجه حاصل نشده است. سپس ، اگر امید او را ترک نکند ، به خدا روی می آورد. اما همچنین اتفاق می افتد که افراد چیزی بسیار بزرگتر از خود را تجربه می کنند ، که قادر به درک یا پذیرش آن نیستند. این همچنین راهی برای تشخیص وجود خدایی است که از شخصیت انسان بزرگتر است.
درک خدا توسط انسان
یک کمپین تبلیغاتی جالب در سال 2009 در لندن برگزار شد. این کتیبه در هشتصد اتوبوس ظاهر شده است: «ظاهراً خدایی وجود ندارد. پس آرام باش و از زندگی لذت ببر. " مسیحیان پایتخت انگلیس از این موضوع خشمگین شدند و آنها تابلوی دیگری را روی اتوبوس ها گذاشتند: «خدایی وجود دارد ، باور کن! نگران نباش و از زندگی لذت ببر!"
آزمایش های دشوار یا شوک های جدی برای برخی از افراد راهی به سوی خدا می شود و برای برخی دیگر - راهی به فراموشی ، افسردگی و اعتیاد به الکل. جالب اینجاست که پذیرش و اعتقاد به خدا اساس یکی از موفق ترین درمان های اعتیاد به الکل است.
حتی در کتاب مقدس می توانید واکنشهای مختلف مردم نسبت به این واقعیت را که در زندگی خود با دعوت خداوند مواجه شده اند ، مشاهده کنید. جان و جیمز ، ماهیگیرانی ساده ، سخنان مسیح را شنیدند و بلافاصله او را دنبال کردند. مرد دیگری ، یک جوان ثروتمند که عیسی با او تماس گرفت ، با اندوه از او جدا شد. مردم در یک شرایط زندگی می کنند ، اما وقتی صحبت از سوال در مورد خدا می شود کاملاً متفاوت رفتار می کنند.
چرا انسان به خدا روی می آورد؟
اگر به اطراف خود نگاه کنید ، متوجه خواهید شد که بیشتر افراد برای کاری تلاش می کنند ، شغلی می گذارند ، برای حل مشکلات مالی تلاش می کنند ، زندگی شخصی خود را ترتیب می دهند ، با کودکان ارتباط برقرار می کنند و … هر روز پر از نگرانی و مشکلاتی است که زندگی فرد را پر می کند. اما پس از آن اتفاقی می افتد که به روشنی نشان می دهد همه اینها بی ارزش هستند. اینکه حقوق بالا به شما در بازگشت به عشق یکی از عزیزان کمک نمی کند. اینکه بالاترین دستاورد در رشته انتخاب شده مهم نیست اگر مشکلات جدی بهداشتی وجود داشته باشد. شرایط بسیار متفاوت است.
در اینجاست که مردم گاهی متوجه می شوند که چیز دیگری دارند که باعث ارزشمند شدن زندگی آنها می شود ، حتی اگر فاقد برخی از ارزشهای دیگر باشد که برای بسیاری شناخته شده باشد. با استدلال منطقی شخص به خدا نمی رسد ، برعکس ، اگر منطقی فکر کند ، نتیجه گیری برعکس معمولاً آسان است. اما چیزی در روح افراد متمایل به این باور است که خدا وجود دارد ، حتی اگر آنها در تأملات عمیق در مورد این مسئله فرو نروند.
همچنین اغلب اتفاق می افتد که فردی در تلاش است تا چیزی بدست آورد: ایجاد شغل ، خرید ماشین یا ویلا گران قیمت در بهترین مکان روی زمین. اما به اندازه کافی عجیب و غریب ، با دریافت همه اینها ، او متوجه می شود که هنوز چیزی از دست رفته است. همه این موارد ماهیت محدودی دارند ، اما روح یک انسان و هر آنچه احساس می کند دارای عمق بی نهایت است ، بنابراین فقط ایده خدا و ایمان قادر به اشباع این هستند. در غیر این صورت ، مردم همیشه چیزی ، چیزی مبهم و دست نیافتنی را از دست می دهند. وقتی این اتفاق می افتد ، مردم می گویند روح صدمه می زند. این اشتیاق به معنویات است ، که از طریق آن به خدا می رسند.