چقدر خوشحال است وقتی می بینید نوزادی سعی می کند به مادر کمک کند. کودک به طور مستقل اسباب بازی ها را جمع می کند ، البته ناخوشایند ، اما تختخواب خود را مرتب می کند ، سعی می کند ظرف ها را بشوید و غیره بزرگسالان چرا این اتفاق می افتد؟
و دلیل آن همه در پدر و مادر و مادربزرگ و مادربزرگ است ، به اندازه کافی عجیب.
ترس از والدین. غالباً ، بزرگسالان از ترس اینکه کودک زمین بخورد ، خودش را بسوزاند ، صدمه ببیند ، و غیره سعی می کنند کودک را از زندگی روزمره جدا کنند. کنترل مداوم روی کودک امری طبیعی است ، اما فقط برای کودک. به کودکان بزرگ شده باید فرصت داده شود تا به تنهایی با برخی مشکلات و امور کنار بیایند ، درغیر اینصورت فرصتی برای بدست آوردن کودکی با سن بالا وجود دارد.
کمال گرایی والدین. این مورد در مواردی است که بزرگترها از ترس اینکه کودک این کار را به صورت مرتب و صحیح مانند بزرگسالان انجام ندهد ، اجازه نمی دهند خود به تنهایی کاری را انجام دهد. اما یادگیری نحوه انجام درست و سریع آن بدون آموزش مداوم غیرممکن است. می توانید به کودک کمک کنید ، اما بگذارید خودش مأموریت اصلی را انجام دهد.
تمایل والدین برای محافظت و مراقبت. آگاهانه یا نه ، بیشتر مادران خود فرزندان خود را درمانده و بی دفاع می کنند. این به دلیل تمایل کودک به کودک است ، بدون توجه به سن او. چنین مادرانی این ایده را به کودک القا می کنند که بدون مشارکت او حتی نمی تواند یک قدم بردارد ، آنها اسباب بازی ، دوستان ، لباس و … را برای کودک انتخاب می کنند.
کمبود وقت مدت زیادی طول می کشد تا به کودک آموزش دهید که خودش لباس بپوشد ، شستشو کند یا غذا بخورد ، و گاهی اوقات به شدت فاقد آن است. بنابراین مادر همه کارها را خودش انجام می دهد ، تغذیه می کند ، استحمام می کند ، درس می دهد و در نتیجه - کودکی که نمی داند چگونه کاری انجام دهد.
والدین شیرخوار. اگر یک مادر یا پدر کاملاً به والدین خود وابسته باشند ، آنها به بی اهمیت ترین دلایل مشورت می کنند ، بی پایان با یکدیگر تماس می گیرند و غیره ، بعید است که یک کودک خودکفا در چنین خانواده ای رشد کند.