مدت هاست که روانشناسان متوجه شده اند که تقریباً هر خانواده ای در برهه ای دچار بحران می شود. اعتقاد بر این است که این دوره های دشوار به دلیل تکامل خانواده است. برخی از اتحادیه های ازدواج در برابر آزمایشات مقاومت نمی کنند ، برخی دیگر - با موفقیت از آنها جان سالم به در می برند و وارد دور جدیدی از توسعه روابط می شوند.
سال اول بحران ازدواج
به طور معمول ، تازه عروس ها سعی می کنند خانواده خود را طبق الگوی خاصی ایجاد کنند. زندگی خانوادگی والدین اغلب به عنوان یک الگو در نظر گرفته می شود. اگر همسران این الگوها را بسیار متفاوت داشته باشند ، یک مسابقه اجتناب ناپذیر است. نزاع معمولاً به دلیل عقاید مختلف در مورد نقش زن و شوهر و همچنین اختلاف دیدگاه و سلیقه است. روند لپ کردن می تواند بسیار دردناک باشد ، اما در این مرحله لازم است به یاد داشته باشید که هنگام انتخاب هر شریک زندگی این فرایند اجتناب ناپذیر است. برای زنده نگه داشتن ازدواج ، همسران باید به دنبال سازش باشند. اگر کسی قاطعانه نمی خواهد امتیازی بدهد ، ادامه زندگی خانوادگی بعید است.
بحران 5 سال ازدواج
بیشتر خانواده ها در پنج سالگی صاحب فرزند می شوند. یک بحران در این زمان معمولاً به دلیل خستگی والدین جوان و مشکلاتی که آنها برای تلاش برای استفاده از این نقش اجتماعی مسئولیت پذیر تجربه می کنند ، رخ می دهد. در این دوره ، ارزش دارد که از عزیزانی که می توانید کودک را با آنها ترک کنید ، کمک بگیرید. به شما این امکان را می دهد که از کارهای خانه خود فاصله بگیرید. علاوه بر این ، بحران پنج ساله ازدواج اغلب با انتقال عشق پرشور به محبت مهربان همراه است. در این لحظه مهم است که نگذارید جذابیت جنسی محو شود ، در غیر این صورت خنک شدن در روابط اجتناب ناپذیر است. مشکلات شغلی همچنین می تواند بحران را عمیق تر کند.
بحران 7 سال ازدواج
در این مرحله همسران از یکدیگر و محیط زندگی خود خسته شده اند. بچه ها بزرگ شده اند ، شغلشان تثبیت شده است ، هر روز شبیه روز قبلی است. روال کار اعتیاد آور است و جایی برای انگیزه های عاشقانه باقی نمی گذارد. زن و شوهر ، با مقایسه رویاها و واقعیت های خود ، ناامید می شوند. برخی ، در جستجوی هیجانات ، شروع به برقراری روابط در کنار خود می کنند. برای غلبه بر بحران هفت ساله ، می توانید با یک سرگرمی خانوادگی مشترک روبرو شوید یا به یک سفر بروید. تازگی برداشت ها بر یکنواختی کسل کننده وجود غلبه می کنند و احساسات خواب را بیدار می کنند.
بحران 15-20 سال ازدواج
پس از 15 سال زندگی مشترک ، سنگ شکن کردن ، مشکلات شغلی و حتی یکنواختی بسیار عقب است. با این حال ، در بسیاری از ازدواج ها واقعاً یک نقطه عطف وجود دارد: روابط خانوادگی به دلیل بحران میانسالی که توسط یکی از همسران یا هر دو تجربه می شود ، از بین می رود. جوانی تمام شد ، اما پیری هنوز فرا نرسیده است. رفاه مادی و خانوادگی بدست آمده ارزش خود را از دست می دهد. ممکن است فرد احساس کند که در دام خانواده و شغل گرفتار شده است ، احساس می کند که لیاقت چیز بهتری را دارد. احساس عمومی نارضایتی می تواند با نوجوانی کودکان ، که اغلب بی نظم و پرخاشگر می شوند ، تشدید شود. اهداف مشترکی که خانواده را به هم پیوند خواهد داد به موفقیت در این بحران کمک می کند. این می تواند یک دلیل مشترک جدید باشد: تجارت ، سرگرمی ، خیریه. علاوه بر این ، می توانید شگفتی های دلپذیری را برای یکدیگر ترتیب دهید و سعی کنید بر سر چیزهای کوچک قسم نخورید.