"همه خانواده های خوشبخت یکسان هستند ، هر خانواده ناراضی به شیوه خود ناراضی هستند" - اینگونه رمان "آنا کارنینا" آغاز می شود. با کمال احترام به نویسنده و متفکر بزرگ ال.ن. تولستوی ، می توان با این گفته استدلال کرد.
دستورالعمل ها
مرحله 1
بسیاری از خانواده ها هستند که به معنای واقعی کلمه همه نیستند - ثروت مادی ، نگرش همسران به یکدیگر و فرزندان ، دستورات ، عادت ها ، سرگرمی ها. با این حال ، آنها خوشحال هستند! یعنی هر خانواده خوشبختی نیز در نوع خود خوشبخت است. اما چرا این اتفاق می افتد؟ همه افراد از نظر شخصیت ، عادت ها و تربیت با یکدیگر تفاوت دارند. اینکه انتظار می رود همسران در خانواده های مختلف رفتار یکسانی داشته باشند ، به همان شیوه صحبت کنند ، کارهای خانه را انجام دهند ، فرزندان را تربیت کنند ، اوقات فراغت را بگذرانند و غیره پوچ است. البته ، آنها این کار را به روش خاص خود انجام می دهند ، بر اساس ایده های خود در مورد آنچه درست است و نیست ، شخصیت ، تربیت ، عادات. نکته اصلی این است که آنها با عشق و احترام با یکدیگر رفتار می کنند ، در این صورت ممکن است خانواده خوشبخت باشند.
گام 2
مردم نیز نیازهای مختلفی دارند. یک خانواده به درآمد متوسط بسنده می کند ، در حالی که خانواده دیگر به یک خانه بزرگ احتیاج دارند ، فرصتی برای استراحت منظم در استراحتگاه های خارجی ، خرید در فروشگاه های گران قیمت و بازدید از رستوران ها و باشگاه های شیک. اگر در هر صورت همسران فرصت برآوردن این نیازها را داشته باشند ، راضی و خوشحال خواهند بود.
مرحله 3
همچنین هر خانواده دارای سیستم اولویت های زندگی خاص خود است. زوجین زیادی وجود دارند که بزرگترین خوشبختی برای آنها پرورش فرزندان سالم ، باهوش و خوش فکر است. اما خانواده هایی نیز وجود دارند که کار و حرفه آنها در وهله اول قرار دارد. اگرچه چنین همسرانی نیز می توانند فرزندان خود را دوست داشته و از هر طریق ممکن از آنها مراقبت کنند. و کسی بدون داشتن فرصتی برای انجام سرگرمی مورد علاقه خود ، خلاقیت ، به خوشبختی نمی اندیشد. هرگونه استاندارد ، الگو در اینجا قابل استفاده نیست. اما در همه موارد ، همسران می توانند صادقانه خود را خوشبخت بدانند.
مرحله 4
سرانجام ، ما نباید تفاوت مزاج را فراموش کنیم. برای خوشبختی خانوادگی ، یک فرد احساسی و تأثیرگذار اغلب باید کلمات عاشقانه را بشنود ، علائم توجه را احساس کند ، از طرف همسر خود مراقبت کند ، از او هدیه بگیرد ، حتی اگر متوسط باشد ، تعارف کند. بدون این ، او احساس خوشبختی نمی کند ، ممکن است در صداقت احساسات همسرش شک کند. و یک فرد خونسرد و خویشتندار به چنین نمایش های مکرر و احساسی از عشق ، توجه و سپاسگزاری احتیاج ندارد (البته ، او همچنین از سخنان مهربان و هدیه ها نیز خوشش می آید). با این وجود ، او می تواند در ازدواج به همان اندازه خوشبخت باشد ، او فقط احساس عشق می کند ، به اثبات احتیاج ندارد و مهم نیست.