والدین همیشه آرزوی خوشبختی برای فرزند خود دارند ، فقط گاهی اوقات عقاید آنها در مورد آن اشتباه است. برای اینکه کودک واقعاً خوشحال باشد ، پدر و مادر باید اینگونه باشند.
مراقبت از کودک برای والدین امری طبیعی است ، آنها همیشه آرزو دارند که پسر یا دخترشان موفق باشند. عدم موفقیت کودکان به عنوان یک توهین تلقی می شود و اتهاماتی که به نیمه دیگر آنها وارد شده است مبنی بر این که کودک احمقانه و ناچیز است ، همه در او نمی تواند به نتیجه ای برسد.
شما باید یک کودک را دوست داشته باشید
دوست داشتن کودک به هیچ وجه به این معنی نیست که او باید بهترین ها را داشته باشد و والدین برای تهیه همه اینها باید به خود آسیب بزنند. دوست داشتن این است که انسان کوچک را مانند گذشته بپذیرید. خواستن رفتار ایده آل و عملکرد صحیح از کودکی که نمی تواند خودش راه برود مسخره است! او برای رسیدن به پاهای خود به کمک نیاز دارد.
کمک شامل فعالیت های مختلف ، در درجه اول ارتباطات است. شما باید با کودک صحبت کنید ، صحبت کنید ، حتی اگر او هنوز گفتار را نمی فهمد. اما او تلفظ صداها را یاد می گیرد. مهم است که برای او شعر خوانده شود ، قصه های پری یا داستان هایی در شب برای سن مناسب گفته شود. کودک یاد می گیرد ، یاد می گیرد ، نیازی به دخالت در این امر نیست ، بهتر است کمک کنید. بگذارید او پابرهنه در یک چمنزار گلدار راه برود ، فقط نه روی یک چمنزار در یک شهر بزرگ ، این خطرناک است! او چکمه های درون یک گودال را می چرخد ، با هم سن و سالان خود گلوله های برف بازی می کند.
کاری که نباید برای خوشبختی فرزندتان انجام دهید
شما نمی توانید اجازه دمدمی مزاجی داشته باشید ، در این صورت مجبور خواهید بود فقط روی اسباب بازی های کودک کار کنید که قیمت آنها متناسب با سن او افزایش می یابد. و شما نباید "برای خودتان" نیز به دنیا بیاورید ، کودک برای مراقبت بزرگ می شود. کودکی که تنها با هدف آوردن یک لیوان آب در سنین پیری از مادر مجرد متولد می شود ، "پسر مادر" می شود و مادر "دوست داشتنی" هرگز اجازه ازدواج به او نمی دهد ، هرگونه پیوند مرد بالغ او را می شکند.
بسیاری از افراد 40 ساله در کنار مادر خود زندگی می کنند ، آنها نمی دانند چگونه روابط برقرار کنند ، آنها به هر دلیلی به سمت مادر خود می دوند. و این نگرش نسبت به کودک هیچ ارتباطی با عشق صادقانه به او ندارد. این فقط جلوه ای از خودخواهی خودش و عشق زیاد مادر به خودش است.
خانواده کودک مبارک
در یک خانواده خوشبخت ، عادت به خوردن "غذای خشک" که نیازی به پختن ندارد ، وجود ندارد. سلیقه ها از کودکی شکل می گیرد ، بنابراین مادر غذا تهیه می کند و ناهارهای سنتی (صبحانه ، شام) توسط تمام خانواده دور میز جمع می شوند. والدین موظفند برنامه روزمره را به درستی تنظیم کنند تا کودک بعد از نیمه شب عمیقاً روی صفحه کلید به خواب نرود و صبح اولین دروس مدرسه را از دست ندهد.
و مادر باید کودک را از بدو تولد بزرگ کند و او را به غریبه هایی که فقط مراقبت های مکانیکی انجام می دهند ، واگذار نکند ، به آنها عشق یا گرمی از روح نمی دهد. مشاجره در مقابل کودک غیرممکن است ، او را از نظر اخلاقی ویران می کند ، زیرا او یک عشق دارد ، به هر دو والدین. و او نمی تواند در سنین حساس انتخاب سختی انجام دهد ، روان رنجوری از این امر پدیدار می شود ، رفتار تغییر می کند و بدتر از آن است.