40 سال سني است كه معمولاً نگاه به گذشته و خلاصه كردن نتايج مياني است. در اصل ، حسرت این است که از فرصت های از دست رفته پشیمان شویم و زنان 40 ساله نیز از این قاعده مستثنی نیستند. خوشبختانه ، با داشتن به موقع درسهای زندگی ، هرگز برای شروع از ابتدا و کار روی اشتباه دیر نیست.
غفلت از منافع خود برای جلب رضایت دیگران
رایج ترین دلیل پشیمانی در میان زنان 40 ساله این است که درک می کنند آنها به ندرت خواسته ها ، علایق و نیازهای خود را در اولویت قرار می دهند. از یک طرف ، این امری طبیعی و طبیعی است ، زیرا یک عنصر خاص فداکاری ذاتاً در جنس جوانتر ذاتی است. این بدن زن است که کودک را به دنیا می آورد ، به مرد لذت می بخشد و وظایف سنتی جایگاه زن در کانون را در تأمین راحتی و دنجی برای خانواده اش تعیین می کند. در همین زمان ، جامعه مدرن مدت هاست که در مورد خودخواهی سالم و عشق به خود صحبت می کند. با این حال ، همه نمی توانند این سد درونی را که قرار دادن نیازهای شخصی در مکان آخر است ، بشکنند.
در نتیجه ، با نگاه به گذشته ، زن متوجه می شود که او هرگز به پاریس نرفته ، رقص تانگو را یاد نگرفته و در حرفه خود فراتر از یک متخصص معمولی پیشرفت نکرده است. البته ، برای همه چیز دلایل عینی وجود داشت: مشکلات مالی ، بچه های کوچک ، کمک به شوهرش در تحقق خود. اما در نتیجه ، وی در عوض ، تنها بخش كمی از تلاش های سرمایه گذاری شده را دریافت كرد و پروژه های خود نیز محقق نشده باقی ماندند.
وقتی چنین تفکراتی در سن 40 سالگی بروز می کند بسیار خوب است. این عصر بسیار خوبی است که تحقق بسیاری از آنچه در اوایل آرزو بود خیلی دیر نیست. یا برعکس ، در برنامه های گذشته خود تجدید نظر کرده و اهداف جدیدی را انتخاب کنید تا بدون تأخیر دستیابی به آنها را شروع کنید.
پشیمانی از تولد کودکان
در سن 40 سالگی ، عملکرد تولید مثل زنان به تدریج کمرنگ می شود ، بنابراین پشیمانی های مربوط به تولد کودکان بار دیگر ظاهر می شود. بعضی از افراد به ویژه تحت تأثیر پشیمانی از سقط جنین قرار می گیرند. دیگران نگرانند که در یک کودک متوقف شده باشند یا به طور کلی نتوانسته اند شادی مادر بودن را تجربه کنند. هر چقدر ایده های مدرن در مورد ازدواج تغییر کند ، خانواده و فرزندان همچنان شاخص مهمی برای تحقق یک زن در جامعه هستند.
البته ، در مسئله فرزندآوری در بزرگسالی ، چیزهای کمی وجود دارد که بتوان آن را اصلاح کرد. اما تمایل صادقانه به دادن عشق مادری شما گاهی اوقات منجر به تصمیم گیری برای گرفتن فرزند خوانده به خانواده می شود. از طرف دیگر ، با تولد نوه ها ، کمک به والدین جوان با احاطه و مراقبت در شخص کوچک امکان پذیر است. خوب ، ساده ترین راه برای آزاد کردن انرژی مصرف نشده مادر ، خرید حیوان خانگی است.
اولویت دادن به مشاغل نسبت به خانواده
این روشی است که فرد مرتب می شود و بندرت وقتی از وضعیت فعلی امور راضی باشد ، صورت نمی گیرد. زنان خانه دار از کمبود شغل خود ناراحت هستند و کسانی که بهترین سال های خود را در محل کار خود سپری کرده اند دوست دارند وقت بیشتری را در کنار خانواده خود بگذرانند. مادران شاغل البته برای لحظات از دست رفته بزرگ شدن متاسف هستند. برخی از زنان به دلیل شغل خود ، جرات بچه دار شدن دوم را نداشته و یا مادرانه را به عمد رها کرده اند.
اما یک خانواده نه تنها همسر و فرزندان است ، بلکه والدین نیز هستند که هر ساله پیرتر می شوند و زمان صرف شده با آنها به طور غیرقابل جبرانی کاهش می یابد. این وضعیت تنها با حفظ تعادل مناسب قابل اصلاح است. ترک اصلاً ضروری نیست ، بهتر است تغییر مکان زمان را انجام دهید. به عنوان مثال ، کار را به خانه نبرید یا کمتر به آن توجه کنید. تعطیلات آخر هفته را ترتیب دهید که کاملاً به عزیزان اختصاص یابد. بهتر است بگذارید کارهای خانه و زندگی روزمره منتظر بماند تا وقتی به والدین خود سر می زنید یا با فرزندانتان قدم می زنید.از این گذشته ، افراد دوست داشتنی و عزیز قادرند چنان گرما و احساسات مثبتی را به وجود آورند که مطمئناً برای موفقیت های جدید شغلی کافی خواهند بود.
تمایل به راحتی با دیگران
می خواهند با عقاید دیگران ، زنان و مردان نیز مطابقت داشته باشند ، اغلب آنچه را که از آنها انتظار می رود انجام دهند. آنها به افکار عمومی بستگی دارند ، به اطراف نگاه می کنند و در نتیجه احساس ناراحتی و ناامیدی می کنند. اگر نمی خواهید این طرح را برای کودک خود تکرار کنید ، استقلال ، آزادی بیان را به او بیاموزید ، اما فقط با مثال خودتان. البته تغییر سریع کلیشه های رفتاری که سالهاست ثابت شده کارایی نخواهد داشت. بنابراین ، شما باید با گام های کوچک ، برخی چیزهای کوچک شروع کنید. به عنوان مثال ، یاد بگیرید که اگر تحقق درخواست ها یا خواسته های دیگران مغایر با خواسته های شخصی است ، به مردم "نه" بگویید. با گذشت زمان ، با تثبیت مهارت درک آرام نارضایتی شخص ثالث ، می توان حتی از مرز نظر شخص دیگری فراتر رفت.
او به رابطه خود و همسرش كم توجه بود
با ایجاد یک خانواده ، یک زن و یک مرد امیدوارند که به نزدیکترین افراد به یکدیگر تبدیل شوند. اما ، حتی در کنار هم ماندن ، در طول سال ها آنها می توانند مانند همسایگان زندگی کنند. مادران جوان اغلب هنگام تولد شرکای زندگی خود را تحت الشعاع قرار می دهند. عامل دیگری که بعضاً به میزان نامعقولی توجه می شود کار است. در نتیجه ، یک زن حتی متوجه نمی شود که چگونه یک عزیز به تدریج به یک غریبه تبدیل می شود. اما با او ، همراه شوهر و پدر فرزندانش است که مجبور خواهد شد پیری را ملاقات کند ، وقتی خانه خالی باشد ، در شادی ها و غم ها شریک شود. اگر عزیزتان برای شما عزیز است ، او را در آخرین لیست لیست اولویت های خود قرار ندهید. با تمام وجود از ارتباطی که منجر به تشکیل اتحادیه شما شد پشتیبانی کنید. زیرا ، یکبار نقض هماهنگی خانوادگی ، بازیابی آن بدون ضرر غیرواقعی خواهد بود.