اگر به اطراف خود نگاه کنید ، بسیاری از زنان مجرد را می بینید. و همه آنها متفاوت هستند. از کسانی که به معمولی ترین خاله ها تبدیل شده اند ، تا کسانی که کاملاً در اطمینان از جذابیت خارجی خود غرق شده اند. در این میان هم زنان موفقی وجود دارند که در کارشان فعالیت کرده اند و هم به سختی زندگی خود را تأمین می کنند. با این حال ، آنها یک چیز مشترک دارند - تنهایی ، فقدان روابط پایدار و عشق. مردان در مورد چنین زنانی چه می گویند؟ و چرا آنها در ایجاد روابط با آنها تلاش نمی کنند؟
1. آنها زندگی را دوست ندارند ، آنها نمی دانند که چگونه حتی از وقایع کوچک دلپذیر لذت ببرند. روحیه غالب آنها با رنگ های خاکستری کمرنگ رنگ آمیزی شده است. آنها اندوه و غم را تابش می دهند ، شما را ناراحت می کنند. از آنها غالباً شکایات ، گلایه ها ، نارضایتی ها را می شنوید. آنها همیشه "همه چیز بد است" یا "هیچ چیز" دارند. و تقریباً هرگز "عالی" ، "عالی" ، "باحال" ، "باحال" اتفاق نمی افتد. آنها قادر نیستند چیزی را تحسین کنند ، از چیزی متعجب شوند ، چیزی را تحسین کنند. آنها نمی دانند چگونه از زندگی لذت ببرند. آنها از همه و همه ناراضی هستند. آنها همچنین از همه اطراف خود ناراضی هستند. از آنها به ندرت می توانید اظهارات تأیید کننده را در آدرس شخصی بشنوید. اما انتقاد ، بدگویی ، تمسخر دیگران ، آنها با علاقه ظاهر می شوند.
2. آنها که همیشه از همه چیز راضی نیستند ، از همه چیزهای کوچک و روابط ناراحت می شوند. او تعطیلات را تبریک نگفت ، به دختری که از راه اشتباه عبور می کرد نگاه نکرد ، چیزی را با لحن اشتباه خواست ، و غیره آنها همیشه بر وقایع منفی در رابطه تأکید می کنند ، در حالی که هیچ اهمیتی قائل نیستند ، و گاهی اوقات اتفاقات خوشایند را بی ارزش می کنند. از این رو آنها سو susp ظن ، عدم اعتماد به مردان ، حسادت و ادعاهای بی اساس زیادی دارند.
3. آنها خودشان را دوست ندارند. آنها دائماً در خود فرو می روند ، از خود انتقاد می كنند ، به دنبال نقص در خود می گردند ، در بعضی مواقع ، لیاقت دوست داشتن ندارند. آنها دوست دارند در قالب یک زن ناراضی و رقت انگیز ، مورد ضرب و شتم بی عدالتی زندگی قرار بگیرند. به طور کامل بر روی مشکلات خود متمرکز هستند ، آنها به کسانی که یک مرد با آنها مشترک است توجه نمی کنند ، به او حمایت و درک ، همدلی نمی دهند.
4- آنها بیش از اندازه از یک مرد مطالبه می کنند. آنها موضع می گیرند "او فقط به دلیل مرد بودن آنها موظف است". در عین حال ، خودشان نیز دادن چیزی در ازای آن را ضروری نمی دانند. بسیاری از آنها در متن "من به او زیبایی ، جوانی ، رابطه جنسی … می دهم" استدلال می کنند.
5- آنها کسل کننده هستند ، چیزی برای گفتگو ندارند ، به جز نحوه بحث در مورد مشکلات کار ، در خانواده ، مردان سابق ، دوست دختران ، همسایگان و غیره. آنها قادر به منبع جدید ، جالب ، هیجان انگیز ، شناختی نیستند. آنها به خودی خود رشد نمی کنند و به عنوان منبع رشد یک مرد نیستند. هرگز در مورد هر مسئله ای از آنها مشاوره ارزشمندی نخواهید گرفت ، زیرا آنها منحصراً توسط احساسات هدایت می شوند ، و بیشتر آنها دارای رنگ منفی هستند.
6. آنها در رابطه بدون ابتلا به حالت انتظار از طرف یک مرد ابتکار عمل را نشان نمی دهند. آنها به مرد فرصتی نمی دهند تا احساس کند ، مورد نیاز ، جالب است. برعکس ، آنها این احساس را ایجاد می کنند که علاقه ای به رابطه با او ندارند. به نظر می رسد که آنها نیازی به مرد ندارند. و اگر ابتکار عمل از طرف آنها باشد ، غالباً ، به شکل سرزنش "چرا با من تماس نمی گیری؟ شما دائماً برای من وقت ندارید … ".
7. آنها بیش از حد مستقل هستند ، همه کارها را خودشان می توانند انجام دهند. آنها به مرد فرصتی نمی دهند تا از آنها مراقبت کرده و در برخی امور کمک کند. گاهی اوقات این امر با موقعیت زنانه همراه است "مردان قادر به انجام این کار بهتر از زنان نیستند". و حتی اگر آنها کمک مردی را بپذیرند ، مشکلات و مشکلات آنها جریانی بی پایان است که یک مرد از کنار آمدن با آن ناامید می شود ، زیرا … (نگاه کنید به صفحه 1).
8- آنها دائماً با کاری مشغول هستند ، دیگر فرصتی برای مرد وجود ندارد. کار ، بچه ها ، کارهای خانه ، سرگرمی ها ، دوست دخترها … یک مرد این احساس را دارد که در زندگی او زائد هستند ، در برنامه شلوغش جایی برای او وجود ندارد. ارتباط با او طبق اصل باقیمانده اتفاق می افتد.
البته نه همه ، اما تقریباً هر زن مجردی از خصوصیات خاصی برخوردار است.و اگر آنها را در خود پیدا کردید ، پس ممکن است چیزی برای اندیشیدن داشته باشید؟