وضعیت بحرانی وضعیتی است که در آن فرد یک حالت استرس روانی قوی را تجربه می کند. تجربه به دست آمده در مدت زمان کوتاهی نیاز به تغییر عقاید فرد در مورد واقعیت اطراف خود دارد. یک روانشناس به فرد کمک می کند تا با چنین تغییراتی کنار بیاید.
ظهور شرایط بحرانی نیاز به یک راه حل فوری دارد. در غیر این صورت ، وضعیت می تواند به تظاهرات حتی بدتر منجر شود. این می تواند شامل رفتارهای اعتیادی مانند اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر باشد. کمک روانشناختی بسته به مرحله رشد وضعیت بحرانی که در آن قرار دارد به فرد ارائه می شود.
شکایات معمول
شکایات معمول ، اولین مرحله در ایجاد بحران است. این نام به دلیل این واقعیت است که لحظه استرس زا برای یک فرد همیشه همزمان اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، اوضاع هر پنجشنبه شب ساعت شش از کنترل خارج می شود. سپس ممکن است کمک به یک شخص فقط به مشاوره روانشناسی محدود شود. در همان زمان ، برنامه عمل انسان که قبل از بحران است ، به طور مفصل مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. ارزش این است که مدلهای مختلفی از رفتار فرد ، یعنی تلاش برای تعیین همه واکنشهای احتمالی به برخی محرکها ، مورد بررسی قرار گیرد.
بحران احتمالی
مرحله دوم به این خطر اشاره دارد که اوضاع می تواند از کنترل خارج شود. اگر شخصی وقت دارد تا وضعیت بحران را حل کند ، پس روانشناس نیاز به توصیف واقعیت دارد تا هدف اقدامات فرد را تعیین کند. همچنین در صورت خارج شدن کنترل از شرایط ، باید اولویت های عمل را مرتب کنید. اگر این خطر می تواند نه بر یک فرد خاص بلکه بر روی گروهی از افراد تأثیر بگذارد ، در این صورت لازم است که یک پیام بنویسید و شخصاً به همه اطلاع داده شود.
خود بحران
اگر بحران در حال حاضر شما را گرفتار کرده و منابعی برای فکر کردن در مورد یک برنامه عملی وجود ندارد ، قبل از هر چیز لازم است اقدامات اضطراری انجام شود. روانشناس باید م institutionsسسات خاص را در مورد محل وقوع اورژانس ، علت آن مطلع سازد. گام بعدی فعال کردن تیم بحران خواهد بود. افراد نیرومندی را جمع کنید که می توانند نه تنها از نظر عاطفی پشتیبانی کنند ، بلکه می توانند در کارها نیز کمک کنند. اگر شرایط می تواند صدمه جسمی به مردم وارد کند ، لازم است کمک های پزشکی در اولویت قرار گیرد. افرادی که از آسیب روانی شدید رنج می برند باید اطمینان و انگیزه لازم را کسب کنند.
باید به خاطر داشت که شرایط بحرانی بر از دست دادن ایمان به زندگی تأثیر می گذارد. باید به فردی نشان داد که با وجود این ، وجود او قابل کنترل است. ضربه ای که تجربه کرده تأثیر زیادی بر درک فرد از زمان دارد. آنچه او قبل از استرس تجربه کرده به نظر او چندان مهم نیست ، آینده بی معنی و ناامید به نظر می رسد. بنابراین ، مهم است که به فرد انگیزه ای برای زندگی بیشتر ، تعیین اولویت ها و ساختن وظایف موجود برای حل آن بدهید.