چندین سال پیش ، پل لاربر ، کارگردان فرانسوی ، فیلم جدید خود را با نام "خانه هایی در همان خیابان" به قضاوت مخاطبان ارائه داد. این یک تصویر دو بخشی است که در آن هر دو قسمت یک داستان را تعریف می کنند ، وقایع یکسانی را نشان می دهند ، اما همه آنچه اتفاق می افتد از دیدگاه های مختلف - زن و مرد - مشاهده می شود. وظیفه فوق العاده ای که قرار بود بازیگران بازی کنند ، به فرمول دوگانه "تقلب بر شوهرم ، تقلب در همسرم" خلاصه می شود. به عبارت دیگر ، در کل فیلم این سوال وجود داشت که آیا خیانت جنسیت "من" قابل قبول است و آیا "عکس آن" قابل قبول است؟ همانطور که انتظار دارید ، مردان در مورد خیانت های خود تحمل بیشتری دارند ، اما در مورد زنان کمربندهای عفت تقریباً ذخیره شده است: خانم ها تحت هیچ شرایطی نباید تقلب کنند.
بعلاوه ، با توجه به طرح ، این س wasال مطرح شد: و چرا شوهر باید حق خیانت داشته باشد ، در حالی که نیمه قانونی او باید مانند همسر سزار باشد - فراتر از سو susp ظن؟ علاوه بر این ، هیچ یک از مردان جوابی کم و بیش قابل فهم ندادند. فقط بهانه های خیلی قابل فهم نمی گویند ، "زن نگهبان قلب است" ، یا "من باید مطمئن باشم که این فرزندان از من هستند." به طور خلاصه ، قانع کننده نیست. از طرف دیگر ، زنان در این مورد نظر کمی متفاوتی داشتند ، آنها زیاد بحث می کردند ، سعی می کردند بحث کنند ، اما با این وجود بیشتر آنها موافق بودند که "زن از شوهر خوب تقلب نمی کند". با این حال ، این در فرانسه است … و حتی پس از آن - در سینما …
در حقیقت ، هیچ کس ، حتی عاشق ترین زوج ، از تقلب در امان نیستند. از این گذشته ، بسیاری از موارد خیانت فقط به این دلیل ناشی می شود که مردی در میان همه زنان به دنبال زنی می گردد و او نیز به نوبه خود در تلاش است تا همه مردان را در یک رابطه پیدا کند. او می خواهد شوهرش با چشمان دی کاپریو و لبخند جذاب کسی ، باهوش ، ورزشکار ، همدل ، هنرمند ، فهمیده ، سخت کوش و خوش مشرب مارلون براندو باشد. لحظه ای تمام این موجود آرمانی با معشوق ادغام می شود و کاملاً با او شناخته می شود. موافقت کنید که "دفاعی" مدت زیادی در انتظار نخواهد بود. و در حقیقت ، یک مرد وارد رابطه ای شده است که در آن ، همانطور که به نظر می رسد ، بخشی از بانوی زیبا وجود دارد ، هنوز تصویر کامل را در همسرش پیدا نمی کند. اشتیاق او باعث می شود او تغییر کند ، یعنی "اسب را زین کند" و دوباره تلاش خود را آغاز کند.
در این صورت شوهر مقصر بهانه هایی خواهد شد که خودش نمی داند خیانت به همسرش چگونه اتفاق افتاده است ، که "نوعی گرفتگی" را پیدا کرده است. همسری ، در وضعیت مشابه ، چشمان خود را پایین می اندازد و می گوید ، "چرا من شوهرم را فریب دادم - در غیر این صورت ، دیو گول زد." اما همه این موارد تنها پس از آشکار شدن واقعیت خیانت برای شریک زندگی دنبال خواهد شد. "اعتراف یا اعتراف نکردن" - اکثر شوهرها از چنین معضلی رنج نمی برند و قرار نیست رنج بکشند. حتی در رختخواب شخص دیگری گرفتار شده ، آنها تا آخرین بار انکار می کنند و ده ها بهانه مضحک و مضحک می آورند. و برعکس ، کسانی که به همسران خود خیانت کرده اند ، غالباً احساس پشیمانی می کنند.
اگر شوهر (همسر) خود را یک بار ، به طور تصادفی یا تحت تأثیر یک اشتیاق غیرمنتظره "مواج" فریب داده اید و دیگر برای ملاقات تلاش نمی کنید ، بهتر است به راحتی … این واقعیت را فراموش کنید. از این گذشته ، خیانت جسمی زودگذر در مقایسه با خیانت روانشناختی بسیار کم است. اکنون ، اگر نزدیکی معنوی با خیانت ، که در ازدواج فاقد آن هستید ، را تجربه کنید ، اگر می خواهید هر لحظه صدای دلخواه را بشنوید ، اگر قلب شما آواز می خواند و روح شما شاد می شود وقتی که ، به راحتی دست نگه دارید ، عصر را راه می روید شهر - پس همه چیز بسیار جدی تر است ، بنابراین شما در واقع تغییر می کنید …