مهم نیست که مردم چگونه یکدیگر را دوست دارند ، زندگی خانوادگی به طور دوره ای لحظات سختی را پشت سر می گذارد. به مشکلات روابط بحران گفته می شود. شما باید از قبل در مورد مشکلات احتمالی بدانید و سعی کنید اختلافات را مرتفع کنید تا خانواده از هم پاشیده نشود.
اولین مشکلات در خانواده بعد از یک سال زندگی مشترک بوجود می آید. این امر به این دلیل است که عادت دادن دو فرد مختلف به یکدیگر و عادات دیگران دشوار است. عاشقانه ای که با آغاز یک رابطه همراه است در گذشته باقی مانده است ، و زندگی روزمره جای آن را گرفت. از بین رفتن بوسه های پرشور ، بی احتیاطی و عاشق شدن ، برای هر دو زن و مرد دشوار است. خوب است اگر حتی پس از عروسی ، تازه عروس ها سعی کنند شعله اشتیاق را در رابطه برقرار کنند. اگر مشکلات زندگی ، کار و زندگی روزمره عاشقان را کاملاً جذب کند ، درگیری اجتناب ناپذیر است. خستگی انباشته از وظایف روزمره و یکنواختی یک روز از بین خواهد رفت. در این لحظه ، باید تلاش کنید تا سازشی پیدا کنید ، در غیر این صورت همه چیز ممکن است به جدایی ختم شود.
بحران بعدی به ظاهر کودک در خانواده مربوط می شود. حتی اگر کودک مورد نظر و برنامه ریزی شده باشد ، تولد او به نوعی روش معمول زندگی را تغییر می دهد. یک مرد ، به طور ذاتی ، نمی تواند مانند یک کودک با کودک رفتار کند ، زیرا پدر و کودک از نظر اجتماعی ارتباط بیشتری دارند ، بنابراین یک مادر جوان باید آماده این واقعیت باشد که شوهرش از مسئولیت های جدید می ترسد. اگر یک زن به تنهایی از کودک مراقبت کند ، پس او قدرت کافی برای عشق نخواهد داشت ، به ویژه اینکه هیچ کس کارهای خانه را لغو نکرده است. در این راستا ، یک مرد احساس می کند عمیقا رها شده و تنها است. این باعث جدا شدن و عصبانیت بیشتر می شود. در این صورت می توان فقط به غرور مرد امیدوار بود. به شوهر خود بگویید که از کودک مراقبت خواهید کرد اما در تربیت و رشد فقط به او اعتماد دارید. این را با این واقعیت توضیح دهید که فقط یک مرد واقعی قادر به تربیت یک فرد خوب است ، به همین دلیل شما روی کمک حساب می کنید.
اگر ظاهر یک کودک خانواده را از بین نبرد ، پس دفعه بعدی حدود 6-7 سال پس از عروسی درگیری ایجاد می شود. در این لحظه ، احساسات به یک عادت تبدیل می شوند ، علاقه به یکدیگر از بین می رود و زندگی جنسی به یکنواختی نادر تبدیل می شود. غالباً در این دوره ، شخصی معشوقه یا معشوقی دارد. فرد برای احساس عشق ، احساسات جدید و اهمیت خود تلاش می کند. اگر عشق در خانواده از بین نرفته است ، لازم است که با این مشکلات کنار بیایید و به سرعت در رابطه نوآوری ایجاد کنید: تغییر محیط ، یک سفر عاشقانه بروید ، عزیز خود را با تغییر تصویر خود به طور شگفت انگیزی تعجب کنید. مهمترین چیز در این مورد بازگرداندن حدت احساسات است.
مشکل بعدی در خانواده با شروع بحران میانسالی در یک مرد ایجاد می شود. او می خواهد احساس جوانی و جذابیت کند. بنابراین ، شوهر شما ممکن است با هزینه زنان دیگر شروع به ادعای خود کند. اگر رابطه جنسی را از نظر خیانت در نظر نگیرید ، پس فقط با آرامش این زمان را پشت سر بگذارید ، به زودی مرد آرام خواهد شد. اما اگر این مورد برای شما در خانواده قابل قبول نیست ، پس تنها چیزی که به شما کمک خواهد کرد تا از این مشکل جلوگیری کنید اشتیاق دوباره در زن و شوهر شما است. اما به خاطر داشته باشید که چنین دوره ای تقریباً در زندگی هر مردی رخ می دهد و شاید شما فقط باید چشم خود را روی این مسئله ببندید.
عملاً آخرین مشکل یک طبیعت خود به خودی در خانواده وقتی رخ می دهد که بچه ها بزرگ می شوند و به بزرگسالی می روند. والدین احساس رها شدن ، غیرضروری بودن می کنند ، مفهوم اصلی زندگی مشترک آنها از بین می رود. اگر در این لحظه زمینه های مشترک و منافع مشترک پیدا نکردید ، احتمال اینکه زن و شوهر هر دو شروع به جستجوی تسلی خاطر در جای دیگری کنند ، زیاد است.
با این حال ، چنین تعاریفی لزوماً مناسب هر زوج متاهلی نیست. بسیاری از افراد هستند که می دانند چگونه در مرحله بلوغ خود تعارضات را مرتب کنند ، یا شاید زن و مرد کاملاً یکدیگر را درک کنند.و خانواده هایی وجود دارند که بسیار بیشتر از هم پاشیده می شوند ، سپس افراد دوباره زندگی مشترک را شروع می کنند و می توانند این روحیه را برای سالهای طولانی ادامه دهند. در هر صورت ، از خطرات احتمالی آگاه باشید و سعی کنید از آنها جلوگیری کنید.