چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد

چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد
چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد

تصویری: چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد

تصویری: چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد
تصویری: بهترین و سریعترین روش مطالعه - چگونه روزانه یک کتاب بخوانیم ؟ 2024, نوامبر
Anonim

تفاوت اصلی بین انسان و حیوان این است که انسان می تواند انتزاعی فکر کند ، برنامه ریزی کند و آینده را تصور کند. این توانایی ها وجوه آگاهی ما هستند و مردم سعی کرده اند همیشه آگاهی را مطالعه کنند.

چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد
چگونه آگاهی در علوم روانشناسی مطالعه شد

آگاهی بازتاب واقعیت در روان انسان است. شامل افکار ، تخیل ، خودآگاهی ، درک اطلاعات و … است و کاملاً فردی است. یعنی آنچه می بینید ، تصور می کنید و فکر می کنید فقط تجربیات ذهنی شماست ، برای بقیه ، تصویر جهان ممکن است متفاوت باشد.

در دوران بدوی ، مردم نه به آگاهی ، بلکه به وضعیت تغییر یافته آن علاقه مند بودند. به همین دلیل است که شمن ها ، که می توانند وارد حالت هوشیاری تغییر یافته شوند و احترام خاصی قائل شوند. اینها ترنس و وجد محسوب می شوند. شامیان صداها را شنیدند و توهماتی را تجربه کردند و جامعه بدوی آنها را شفا دهنده ، روانشناس و پیامبر می دانست.

شمن ها برای ورود به حالت هوشیاری تغییر یافته ، از روانكارهای مختلف و همچنین مواد توهم زای منشأ طبیعی مانند قارچ استفاده كردند. به طور متناقضی ، آنها واقعاً می توانند برخی از بیماری ها را درمان کنند ، آینده را پیش بینی کنند و با ارواح مردگان صحبت کنند.

در قرون وسطی ، فلاسفه با مسائل روان و آگاهی سروکار داشتند. روانشناسی و عرفان باهم گره خورده بودند. مردم معتقد بودند که آگاهی جرقه ای الهی است ، هر شخص قادر به پیش بینی آینده است. توجه ویژه ای به تعبیر خواب ها شد - همه خواب ها نبوی قلمداد می شدند.

در دوره از قرن هجدهم تا دوازدهم ، روان درمانگران با همان موضوعات تغییر آگاهی ، به ویژه هیپنوتیزم و خواب آلودگی درگیر بودند. آنها س questionsالاتی را مطرح کردند - چرا بیمار بعد از هیپنوتیزم به یاد نمی آورد که در هنگام هیپنوتیزم چه اتفاقی برای او افتاده است ، و چگونه شخص در حالت خواب خوشی می تواند حرکت کند ، صحبت کند و هر عملی را انجام دهد. با این حال ، پاسخ این س questionsالات بیشتر در زمینه فیزیولوژی است. در طول راه ، پدیده هایی مانند روشن بینی ، حالت اشتیاق ، فراموشی و تشدید احساسات شناسایی شد. روانشناسان با علاقه خاص ، اختلال شخصیت چندگانه را مورد بررسی قرار دادند و همچنین نتیجه گرفتند که حتی آن دسته از خاطرات که به نظر می رسد برای همیشه از حافظه ما پاک شده اند ، هنوز در جایی در اعماق ضمیر ناخودآگاه زندگی می کنند و می توان با استفاده از هیپنوتیزم آنها را بیرون کشید. و در اینجا یادآوری بدنام بدنام زیگموند فروید منطقی خواهد بود.

در قرن بیستم ، با پیشرفت نظریه روانکاوی وی ، آگاهی یک وارونه - ناخودآگاه - دریافت کرد. ناخودآگاه خود را در رویاها ، اعمال خودکار ، رزروها نشان می دهد. ناخودآگاه از مغز ما در برابر فشار مداوم هوشیاری محافظت می کند ، خاطرات و تجربیات ناخوشایند را آواره می کند. ناخودآگاه همچنین تمام خواسته ها و نیازهای مخفی ما را حفظ می کند ، درصورتی که به هر دلیلی امکان ارضای آنها وجود ندارد.

توصیه شده: