تربیت نوجوان امری آسان و حساس نیست. بنابراین ، باید خود را با اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می شوند آشنا کنید.
دستورالعمل ها
مرحله 1
اطاعت بی چون و چرا از والدین ، برآورده ساختن تمام الزامات آنها ، برای یک نوجوان به معنای شناختن خود از کودکی است ، بنابراین او از هر راه ممکن اعتراض خواهد کرد ، همه کارها را با سرپیچی از والدین انجام می دهد. نوجوان از پذیرش توصیه های سرزده ، و به ویژه از پیروی از دستورالعمل های مستقیم خودداری می کند. شما نمی توانید یک نوجوان را مجبور کنید که شرایط شما را برآورده کند ، و حتی بیشتر مجازات نافرمانی را مجازات کنید. در این دوره ، یاد بگیرید که با کودکان مذاکره کنید.
گام 2
دیگر نیازی به تلاش برای داشتن افراد ایده آل و بدون نقص در چشم کودک نیست. وانمود نکنید که هرگز اشتباه نکرده اید و نمی فهمید که شورش جوانی چیست. در عوض ، تجربیات شخصی خود را با فرزندان خود در میان بگذارید. در مورد موقعیت های مختلف مربوط به جوانی خود ، در مورد دشواری هایی که با آنها روبرو شده اید و نحوه خارج شدن از این شرایط صحبت کنید. این کار باعث می شود اعتماد به نفس کودکان راحت تر باشد ، و درک کنید که چقدر مانند آنها هستید و قادر به درک و پشتیبانی هستید.
مرحله 3
همانطور که کنترل بیش از حد زندگی شخصی یک نوجوان نامناسب است ، بنابراین نباید کاملاً از فعالیت های کودک چشم پوشی کنید. انجام وظایف رسمی آنها برای تربیت کامل یک نوجوان کافی نیست. والدین باید دائماً هنجارها و ارزشهای اخلاقی را شکل دهند تا کودک در خارج از خانواده به دنبال آنها نباشد. با کودک خود ارتباط برقرار کنید ، در زندگی او شرکت کنید ، او را به آرامی در مسیر درست راهنمایی کنید.
مرحله 4
شما نباید بیش از حد کودک را تحت حمایت قرار دهید ، سعی کنید همه نیازها و خواسته های او را به موقع برآورده کنید ، در تلاش برای محافظت از او در برابر همه مشکلات و مشکلات احتمالی باشید. بزرگسالی ، زمانی که کودک وارد بزرگسالی می شود و باید یاد بگیرد که به تنهایی از پس موانع برآید.
مرحله 5
اقدامات بسیار شدید تربیتی ، مجازات های سخت حتی برای جرایم جزئی ، تأثیر بدی بر بزرگسالان دارد. بنابراین ، نگرش منفی نسبت به بزرگسالان شکل می گیرد ، تلاش های فعال برای عصیان و مقابله شکل می گیرد. در آینده ، چنین کودکانی بزرگ می شوند و افرادی بی رحم و نامتعادل هستند.
مرحله 6
اگر یک کودک کوچک در خانواده ای ظاهر شود ، این بدان معنا نیست که باید یک نوجوان را فردی کاملاً بزرگسال تصور کرد که نیازی به مراقبت و توجه ندارد. طرد عاطفی از طرف والدین باعث می شود که نوجوان بسته ، غیرقابل ارتباط باشد ، کودک نارضایتی هایی را جمع می کند که بعداً به صورت پرخاشگری آشکار بیان می شود.