تحقیقات روانشناسان نشان داده است که اکثر مردم دیدگاه خاصی در مورد ماهیت چنین پدیده ای مانند تقلب دارند. برخی از آنها از خیانت معنوی رنج می برند ، که مبتنی بر درک رفتار عاطفی همسر یا شریک زندگی است. و دیگران به دلیل عدم پذیرش روابط فیزیولوژیکی با غریبه ها ، تحمل خیانت جسمی را دشوار می دانند.
خیانت معنوی
زنان غالباً از خیانت معنوی رنج می برند ، زیرا در وهله اول احساساتی دارند و خیانت عاطفی رنج بزرگی را برای آنها به همراه دارد.
آنها معتقدند که اگر یک نفس روح دیگری را فریب دهد ، ضرر جبران ناپذیری داشت.
چنین نظر گسترده ای وجود دارد: "خیانت جسمی تأمین نیازهای بیولوژیکی است." و شرکا ، اغلب مردان ، پس از چنین صمیمیتی ممکن است یکدیگر را به یاد نیاورند. اما اگر یک نزدیکی معنوی بین دو فرد دور احساس شود ، اگر آنها به اسرار خود اعتماد کنند و به سمت یکدیگر کشیده شوند ، در آن صورت روابط آینده آنها منجر به فروپاشی خانواده خودشان خواهد شد.
برخی از زنان نزدیکی معنوی را از نزدیکی جسمی مهمتر می دانند. هر مردی آماده نیست که معشوق خود را در هنگام نیاز به صحبت کردن ، درک کند. و سپس جنس ضعیف تر به تدریج احساس وحدت روح ها را از دست می دهد. در آن زوج هایی که نوعی از هم گسیختگی در رابطه ، بیگانگی و انزوا از شریک زندگی را احساس نمی کنند ، احتمال خیانت معنوی با اولین شخصی که ملاقات می کنند ، که فقط قادر به گوش دادن و حمایت اخلاقی است ، زیاد می شود.
روانشناسان مطمئن هستند که تقریباً همیشه خیانت معنوی به جسمی تبدیل می شود.
خیانت جسمی
به نظر می رسد که بسیاری از مردان معتقدند که مفهوم خیانت معنوی توسط زنان متمایل به رمانتیک ابداع شده است. برای جنس قوی ، اطمینان به وفاداری فیزیولوژیکی شریک زندگی آنها بسیار مهم است. او باید بداند که این او است که در حال حاضر پدر آینده یا فرزندانش است.
نظریه دیگری مبتنی بر این واقعیت است که ، با تغییر فیزیولوژیکی ، یک زن که رضایت جنسی دریافت کرده است ، احساس رضایت کامل نمی کند ، در مقابل همسر و فرزندان قانونی خود احساس گناه می کند.
در زندگی روزمره ، مردم بسیار بیشتر از روحانیات می توانند حقایق خیانت جسمی را بیاموزند. چرا مردم آگاهانه آماده روابط فیزیولوژیکی با افراد بیگانه معنوی هستند؟ یکی از دلایل انتخاب اشتباه یک شریک زندگی با نوع شخصیت نامناسب است. در مورد دیگر ، پس از یک زندگی طولانی مشترک ، زن و شوهر به سادگی بچه دار نمی شوند. ثالثاً ، و اغلب اوقات دلیل آن در ناسازگاری جنسی یا عدم رضایت یک یا هر دو شریک زندگی است.
از نظر کلیسا و اکثر افراد سالم ، نیازی به تقسیم تقلب به دسته های جسمی یا معنوی نیست. اقدامات انجام شده در این راستا منفی تلقی می شود.